برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۳۴–

آدم‌کشی اقامه نماید بر من ثابت کن تا روشن شود که همه خداوندان متفق‌اند که این عمل بیداد بوده است اگر دلیل قانع کننده‌ای آوردی همه‌وقت ترا بدانشمندی ستایش خواهم کرد.

اوتوفرون – ای سقراط البته بخوبی میتوانم آنرا برای تو ثابت و روشن کنم اما در زمان اندک ممکن نمیشود.

سقراط – دانستم که مرا از قضاة بی‌فهم‌تر میدانی زیرا یقین است که برایشان ثابت خواهی کرد که عمل پدرت بیداد بوده و همه خداوندان از آن بیزارند.

اوتوفرون – آری اگر بمن گوش بدهند برای ایشان ثابت و روشن خواهم کرد.

سقراط – یقین است که اگر خوب سخن بگوئی گوش خواهند داد اما در میان گفتگو اندیشه‌ای برای من آمد و پیش خود گفتم گیرم که اوتوفرون بخوبی بر من معلوم کند که همهٔ خداوندان این عمل را بیداد میدانند از این رو چگونه خواهم دانست که دینداری و بیدینی چیست؟ همین‌قدر معلوم خواهد شد که آنرا خداوندان نمی‌پسندند ولیکن ما گفتیم که تعریف دینداری و بیدینی این نیست زیرا میدانیم که بعضی چیزها را بعضی از خداوندان می‌پسندند و همان چیزها را خداوندان دیگر روا نمیدارند بنابراین ای اوتوفرون از آن میگذرم که این فقره را بر من ثابت کنی و من با تو هم‌آواز میشوم که خداوندان این عمل را بیداد میدانند و نمی‌پسندند اما اگر این قسم پیش بیائیم و بگوئیم که آنچه خداوندان همه ناپسند میدانند بیدینی است و آنچه همه میپسندند دینداری است و آنچه بعضی میپسندند و بعضی نمی‌پسندند نه دینداری و نه بیدینی است یا هم دینداری و هم بیدینی است در این صورت آیا این تعریف صحیحی از آن دو معنی خواهد بود؟