برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
—۱۲۹—

چیزهای دیگر دربارهٔ خداوندان برای تو نقل کنم که یقین دارم اگر بشنوی حیران بمانی.

سقراط – البته چنین است و در موقعی که فرصت باشد برای من باید نقل کنی. فعلاً میروم بر سر مطلب خود که باید جواب روشن‌تر بگوئی چون از تو پرسیدم دینداری چیست درست برای من بیان نکردی همین قدر گفتی کاری که اکنون میکنی که پدر خود را تعقیب مینمائی دینداری است.

اوتوفرون – راست است ای سقراط و چنین گفتم.

سقراط – شاید چنین باشد اما بار چیزهای دیگر هست که البته آنها را هم دینداری میدانی.

اوتوفرون – آری هست.

سقراط – پس بیاد داشته باش من از تو نخواستم که یک یا دو امر از امور بسیاری که دینداری است بمن بنمائی خواستم صفت عامی را معلوم کنی که سبب میشود چیزهای دینی دینی باشد زیرا که چنین می‌پندارم که گفتی یک صفت واحدی هست که بواسطهٔ آن هر چیز بیدینی بیدینی، و هر چیز دینی دینی میشود، آیا بیاد نداری؟

اوتوفرون – آری چنین است.

سقراط – همان صفت است که خواهش دارم بمن بشناسانی تا آنرا بنظر گیرم و میزان سنجش قرار دهم و هرچه را تو و یا دیگری میکند با آن میزان اگر موافق است دینداری بدانم و اگر مخالف است بیدینی بخوانم.

اوتوفرون – اگر این است آنچه می‌خواهی بتو خواهم

سقراط – آری همین است که از تو میخواهم.

اوتوفرون – آنچه پسند خداوندان است دینداری و هر چه پسند ایشان نیست بیدینی است.