برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۹–

هم نکتهٔ توجه کردنی هست و آن اینکه در مقولهٔ ذوقیات شعر و صنایع مستظرفه و آنچه را مربوط باین فنون است میتوان بمنزلهٔ گل و شکوفه دانست و علم و حکمت را بجای بار و ثمر شمرد و همانگونه که شکوفه و گل پیش از میوه شکفته میشود و دورهٔ شکوفه خود را بآخر میرساند در یونان نیز صنایع مستظرفه و شعر قبل از فلسفه و علوم باوج کمال رسید در هر حال حکمت و علوم یونانی بتدریج بعرصهٔ ظهور آمده و بالذات چنانکه در هر جا و نزد هر قوم با استعداد پدیدار میگردد از طبع تفکر و تأمل در امور عالم زائیده شده و بالعرض از دو منشأ ناشی مینماید یکی همان منبع قوهٔ شاعری و کمالات ذوقی که طبیعی یونانیان بود دیگر منابع خارجی دانش و معرفت یعنی ممالک مشرق مانند، مصر و کلده که از اواخر مائهٔ ششم قبل از میلاد همه داخل در دولت ایران بوده‌اند اما آنچه یونانیان در اصل حکمت میگفتند همان است که در لغت عرب نیز باین لفظ میخوانند و تقریباً مرادف با پند و عبرت یا نکتهٔ معرفت افزاست و حکیم کسی بود که از اینگونه کلمات قصار بگوید و این حکمت‌ها را بنظم میگفتند و بقول اروپائیان حکمای سبعه و بگفتهٔ قدمای ما آباء عشرهٔ حکمت از این طبقه میباشند پس اولین حکمای یونان مردمانی بودند از روی طبع و فطرت نکته‌سنج و نصیحت‌گو و آنچه ما امروز علم و حکمت میخوانیم و به تحصیل در کتاب یا نزد استاد میآموزیم نداشتند و لیکن چون صاحب فکر و دارای استعداد تحقیق بودند ناگزیر بتفکر در حقیقت امور عالم میپرداختند و از آنجا مکه طالب پختگی و تجربه آموزی بودند بسفر و سیاحت میرفتند تا تا تجارب جهاندیدگی را بر حکمت خدا داد خویش بیفزایند و البته