و یا جزو کشف و کرامات بشمارند، بهرحال ما در جلو امر واقع قرار گرفتهایم.
مردمان امروز تشنهٔ دادگستری بی غل و غش و ساختمان پیروزمندانه و چشم براه حقایق جدیدی میباشند. اثر کافکا این موضوع را بمیان میکشد، سپس علامت نومیدی و ناکامی رویش میگذارد. آیا باین علت که اثرش کاخ امید ما را ویران میکند باید آنرا دور بیندازیم؟ دادگستری که برایمان تشریح میکند مرموز و خونخوار است، اثری که برایمان میگذارد، شبیه معبد ویرانهای است و در عین حال زندان میباشد. بیشک این زندان و ویرانه چیزی است که میخواهیم از چنگش بگریزیم. شاید زندان و ویرانهای است که باید در قلب مردمان مانند ترس ابدی پایدار بماند. که میتواند بگوید که این تصویرها زدودنی است؟
نداشتن اطمینان و احساس بزهکاری در خاصیت اخلاقی کافکا است. بزهکار بمفهوم او کسی است که وسیلهٔ زندگیش کامل نمیباشد و پیوسته حق وجودش در دنیا تهدید میشود. تأثیر تربیت در نظرش چیز دیگری جز «بیدادگری و بردهپروری» و «زنای معنوی» نیست. در کاغدی که به خواهرش نوشته سختترین و دردناکترین خردهگیری را به پرورش خانوادگی میکند[۱].
فراموش نشود که وقتی کافکا میخواهد انسان حقیقی را نشان بدهد برایش دشوار است و باید صحنهای از دنیای دیگر را در
- ↑ Max Brod, Franz Kafka; London, 1947. pp. 167-171.