برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۴۳
صادق هدایت

به گرد هم بیاورد. سازنده داخل جرگهٔ مقامات عالی و رؤسا میباشد. مانند درام برج بابل که باید میانجی زمین و آسمان باشد. یعنی در عین حال که مردم را با هم متحد کند سر به آسمان بساید. اما بابل سقوط کرد و ازین رو طرف توجه کافکا قرار گرفت. همچنین در «دیوار چین» مسافت‌ها بی‌اندازه زیاد است و شلوغی و از هم پاشیدگی در اوضاع فرمانروائی دارد. پیوسته تماس مقامات عالی و سازندگان بریده میشود. این کار هرگز بپایان نمیرسد. آنچه پراکندگی میآورد از آنچه یگانگی میآورد نیرومندتر است.

مانند افسانهٔ یونانی سیزیف Sisyphie هر اثر کافکا یک ساختمان معنوی است که محکوم است رویهم بغلتد، همیشه در آن شکاف پیدا میشود و دلهره در آن نقب میزند. همچنانکه کوششهای ک.. زمین‌پیما در «قصر» و نقشه‌هائی که «افسر» در «گروه محکومین» برای تبرئه خود میکشد تا سیاح راجع به ماشین چیزی نگوید و فرضیات بی‌پایان جانور در «مسخ» همهٔ اینها چیز دیگری جز ساختمان نیست و همه محکوم به سقوط میباشند.

در داستان «کنام» موضوع ساختمان و درام حیوانی بهم میپیوندد. جانور بدشواری حصار دفاعی دور سستی خود میکشد، پناهگاه او دام خودش میگردد. از مالکیت لانهٔ خود بیمی ندارد. (اصولا کافکا دربارهٔ مسئلهٔ مالکیت و دارائی بهیچوجه دلبستگی نشان نمیدهد.) ترس جانور بیشتر متوجهٔ امنیت لانه است که از همان اول بهم میخورد. اما این سفر ساختمان زیر زمین و در دل