برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۴۲
پیام کافکا

وجود دارد.» اما نباید اشتباه کرد که در «گروه محکومین» دستگاه دادگستری مورد تهمت قرار میگیرد و به نومیدی میگراید. «افزار» دادگستری از کار میافتد و دژخیمی که مأمور اجرای قانون بود، بیچاره میشود و در انزوای مطلق قرار میگیرد که برایش حکم محکومیت را دارد. از اینقرار دادگستری پس از مرگ فرماندهٔ پیش صورت یک جور مراسم پوچ و مهوع بخود میگیرد. (در اینجا باید تأثیر نیچه را در افکار کافکا جستجو کرد.) و زمانیکه افسر خود را زیر سوزنهای ماشین شکنجه میاندازد، حالت وجد ناگفتنی باو دست نمیدهد و نوشته‌ای که روی تنش خالکوب میشود و محکومین پیش در حالت وجد و دلباختگی با درد جسمانی خود آنرا میخوانده‌اند، نمیتواند حروفش را تفکیک کند. در اینجا نیز نه تنها برای قربانی بلکه برای اجرا کنندهٔ قانون، ادراک سرش بستگ میخورد.

موضوع دیگری که طرف توجه کافکاست، موضوع ساختمان میباشد، ساختمان شکل مثبت کار است که به بهترین وجه انجام میپذیرد، یکنوع توجیه و تولد است: وجود احتیاج دارد که ساخته شود. بهمان درجه که ساختمان پیشرفت میکنند وارد حقیقت میگردد. عمل ساختمان یک چیز منزوی و جداگانه نیست، ممکن است بمنظور برخورد یک جامعه بکار رود. کافکا که آدم مجردی بوده برای اینکه وابستگی با دیگری امکان پذیر شود، آرزو می‌کند دست بکاری بزند که مردمان را برای مقصد مشترک