باید آنرا بنا نهاد. این وظیفهای است که هر کس اگر چه نابغه هم باشد نمیتواند انجام بدهد.
*
هرچند کافکا شهرت روز افزون بهمرسانیده و در ادبیات و فلسفهٔ جدید تأثیری بهسزا دارد (در انگلستان و فرانسه و ایتالیا پیروانی پیدا کرده که به تقلید او مینویسند) ولیکن با وجود اسناد فراوانی که در دست میباشد، تاکنون شرح حال و شخصیت نویسنده بهخوبی شناخته نشده است، زیرا هر چه باین راز نزدیکتر میشویم بیشتر از ما میگریزد، کسانیکه مطالعاتی دربارهٔ او کردهاند ذوق زده بنظر میآیند ماکس برود از اینکه همدم یکنفر نابغه بوده گیج شده و خودش را باخته است. البته کتاب او در شرح حال کافکا مطالب قابل توجهی در بر دارد که به درد آیندگان میخورد. اما بهیچوجه بیطرفانه نیست. گویا بهترین شهود کسانی هستند که درست در جریان وارد نبودهاند ، زیرا اقلا حقیقت را منحرف نکردهاند.
نخستین موضوع جالب توجه اینست که سه رومان کافکا (دادخواست – قصر – امریکا) و بسیاری از داستانهایش ناتمام مانده است. این پیش آمد البته بعلت تنبلی و پشت گوش اندازی و یا ناتوانی نویسنده نبوده است. یکنفر متخصص روانشناسی تحلیلی این اتفاق را بیشک بسبب اختلال مسائل جنسی میداند و مربوط به آرزوئی میکند که کافکا به زناشوئی داشته و نتوانسته است عملی