برگه:GolestaneSadi.pdf/۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۰
گلستان سعدی

  به نطق آدمی بهتر است از دواب دواب از تو به، گر نگوئی صواب  

فکیف، در نظر اعیان حضرت خداوندی عز نصره، که مجمع اهل دل است و مرکز علماء متبحر، اگر در سیاقت سخن دلبری کنم شوخی کرده باشم و بضاعت مزجاة؛ بحضرت عزیز آورده و شبه در بازار جوهریان جوی نیرزد و چراغ پیش آفتاب پرتوی ندارد و منارهٔ بلند در دامنهٔ کوه الوند پست نماید.

  هر که گردن بدعوی افرازد دشمن از هر طرف بدو تازد  
  سعدی افتاده‌ایست آزاده کس نیاید به جنگ افتاده  
  اول اندیشه وآنگهی گفتار پای‌بست آمده‌است و پس دیوار  
  نخل بندم ولی نه در بستان شاهدم من ولی نه در کنعان  

* * *

لقمان حکیم را گفتند حکمت از که آموختی؟ گفت از نابینایان که تا جای نبینند قدم ننهد:

قدم الخروج قبل الولوج

مردیت بیازمای، وانگه زن کن