این برگ همسنجی شدهاست.
۱۵
دیباچه
روضة ماء نهرها سلسال | دوحة سجع طیرها موزون | |||||
آن پر از لالههای رنگارنگ | وین پر از میوههای گوناگون | |||||
باد در سایهٔ درختانش | گسترانیده فرش بوقلمون |
بامدادان که خاطر باز آمدن به رأی نشستن غالب آمد، دیدمش دامنی پر از گل و ریحان و سنبل و ضمیران، فراهم آورده و عزیمت شهر کرده، گفتم: گل بوستان را، چنانکه دانی بقائی نباشد و عهد گلستان را وفائی نه، حکما گفتهاند هر چه نپاید دل بستگی را نشاید، گفتا، طریق چیست؟ گفتم: برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را به طیش خریف، مبدل نکند.
بچه کار آیدت ز گل طبقی | از گلستان من ببر ورقی |