برگه:GheseHayeBehrang.pdf/۳۲۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

داستان

ربوده شدن قیرآت


قیام چنلی بلی‌ها رفته رفته چنان بالا گرفت که میدان بر خان بزرگ تنگ شد و موقعی که دید نمی‌تواند از عهده‌ی کوراوغلو برآید، ناچار به تمام خانها و امیران و سرکرده‌ها و پهلوانان و بزرگان قشون نامه نوشت و آنها را پیش خود خواند تا مجلس مشورتی درست کند.

وقتی همه در مجلس حاضر شدند و هر کس در جای خود نشست خان بزرگ شروع به سخنرانی کرد:

«حاضران، چنان که خبر دارید، مدتی است که مشتی دزد و آشوبگر در کوهستان جمع شده‌اند و آسایش و امنیت مملکت را بر هم زده‌اند. رهبر این دزدان غارتگر مهترزاده‌ی بی‌سر و پایی است به نام کوراوغلو که در آدمکشی و دزدی و چپاول مثل و مانند ندارد. هر جا و در هر گوشه‌ی مملکت هم که دزدی، آدمکشی و ماجراجویی وجود دارد، داخل دسته او می‌شود. روزبه‌روز دار و دستهٔ کوراوغلو بزرگتر و خطرناکتر می‌شود. اگر ما دست