پرش به محتوا

برگه:GheseHayeBehrang.pdf/۱۸۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
دو گربه روی دیوار ● ۱۹۱
 

و یکهو با ناخنهایش موی سر گربه‌ی سیاه را چنگ زد. موها تو هوا پخش شد. هر دو شروع کردند به «پیف پیف» و افتادند به جان هم و بد و بیراه بر سر و روی هم ریختند.

گربه‌ها سرگرم دعوا بودند که کسی از پای دیوار آب سردی روشان پاشید. هر دو دستپاچه شدند. تندی برگشتند و فرار کردند.

هر کدام از راهی که آمده بود فرار کرد و پشت سر هم نگاه نکرد.