این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۱۳۸ □ قصههای بهرنگ
✵ | قصهی ما به سر نمیرسد |
✵ | اولدوز و کلاغها |
لابد منتظرید ببینید آخرش کار عروسک و بچهها کجا کشید…
اگر قضیهی «کلاغها» پیش نمیآمد، شاید اولدوز غصه مرگ میشد و از دست میرفت؛ اما پیدا شدن «ننه کلاغه» و دوستی بچهها با «کلاغها» کارها را یکسر عوض کرد. اولدوز و یاشار دوباره سر شوق آمدند و چنان سخت کوشیدند که توانستند به «شهر کلاغها» راه پیدا کنند.
همانطور که خواندهاید و میدانید، قضیهی «کلاغها» خود قصهی دیگری است که در کتاب اولدوز و کلاغها نوشته شدهاست. قصهی عروسک سخنگو همینجا تمام شد.