همین علّت است که دولتهای ما در عین کوبیدن مذهب و پناه بردن به لامذهبی و فرنگی مآبی – چون محتاج عوام فریبیاند – اغلب با مذهب و روحانیّت کجدار و مریز هم میکنند و با محافل مذهبی و شخصیّتهایش لاس خشکه هم میزنند.
به هر صورت اینها همه حرکت مذبوح است و ما در جوار چنین اتّفاقات عظیم، اگر در داخل تکانی به خودمان ندهیم و جلوی این اختلافات کیفی را از یک جایی نگیریم، هزاری هم که حدود و ثغور ملّیمان مستحکم باشد و هزاری هم که با فریفتن محافل روحانی عالم مذهب را بازداریم، از اینکه از درون، شالودهی آن حصار را بپوساند، عاقبت روزی به علّت قانون بسیار کودکانهی ظروف مرتبط ، سطح آب این مرداب بالا خواهد آمد و همهی کاخهای پوشالیمان را سیل خواهد برد. سخن از ارعاب و تهدید نیست، که در آغاز دفتر آوردهام که مرکز این ارعاب و تهدید به کجا منتقل شدهاست؛ سخن از هماهنگی با جوامع مترقّی بشری است. میبخشید که سربسته میگویم.