میتواند به خرافات تکیه میکند و به عهود ماضی و رسوم پوسیدهی کهن پناه میبرد و به دربانی گورستان قناعت میکند و در قرن بیستم، به ملاکهای قرون وسطایی میاندیشد. این روزها به همان اندازه که حکومت ملّی در کار تثبیت خود دست به دامان غرب و فرنگی میشود، حکومت داخلی مذهبی که در صف مقابل ایستاده، در کار دوام خود هر چه بیشتر به عقب مینگرد و میگراید[۱] و اصلاً وقتی حکومت و دولت میبیند که آن ۹۰ درصد اهالی گوش به افسون او ندارند و به شادی، تولّد اعلا حضرت ولی عصر را به هم تبریک میگویند؛ یعنی وقتی میبیند که عناوین رسمی او را مذهب غصب کرده است و او را نمیپذیرد و به این مناسبت وقتی زیر پای خود را سست میبیند، چارهای ندارد جز اینکه هر چه بیشتر خود را به دامن غرب بیندازد و تکیه کند به کمکهای نظامی آنان، به توپ و تانک اهدایی امریکا، به مطبوعات فرنگی، به روزنامهها و مخبرهاشان و به رجال سیاسیشان. تا شاید دو روزی بیشتر دوام کند، دولتهای ما این چنین است که حکومت ملّی را تبلیغ میکنند و حکومت مخفی مذهبی را در خفا میکوبند[۲] و برای اغفال مردم
- ↑ در مجادلات رادیویی شاه با پیشوایان مذهبی(اسفند ۴۱، فروردین ۴۲) صحّت مدّعای این پیشبینی ظاهر شد. و سپس در کشتار بیرحمانهی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که حتّی رادیو مسکو آن را سرکوبی یک قیام ارتجاعی خواند! و شادی کرد!
- ↑ و از تاریخ بالا به بعد، علناً هم میکوبد. در حالی که سلطنت و مذهب هر دو از یادگارهای قرون ماضیاند و به هر صورت، هیچ دو مؤسّسهی دیگری چنین به هم نیازمند نیستند. مهم این است که مقابلهی این دو رقیب پس از سیصد سال زیر