برگه:Gharbzadegi.pdf/۲۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
طرح یک بیماری ۲۱
 

بگذریم که ما حتّی عُرضه‌ی این را نداشتیم که هم‌چو ژاپون باشیم که از صد سال پیش به شناختن ماشین همّت بست و چون در ماشین‌زدگی با غرب دعوی رقابت کرد و تزارها را کوبید(در ۱۹۰۵) و امریکا را(در ۱۹۴۱) – و پیش از آن نیز بازارشان را از دست‌شان گرفت – عاقبت با بمب اتم کوبیدنش که بداند از پس خربزه خوردن، چه لرزی هست و اکنون نیز که «ملل آزاد» غربی گوشه‌ای از خوان یغمای بازار‌های دنیا را به روی متاع‌هایش گسترده‌اند، به این دلیل است که در تمام صنایع ژاپون سرمایه‌گذاری کرده‌اند و نیز به این قصد است که جبران کرده باشند مخارج نظامی حفاظت آن جزیره‌ها را که رجالش از پس جنگ جهانی دوم سر عقل آمده‌اند و در مورد تسلیحات و قشون و دسته‌بندی‌های نظامی، از بیخ عرب شده‌اند و شاید نیز به این علّت که فرد ساده‌ی امریکایی می‌خواهد جبران کرده باشد آن ناراحتی وجدان را که موجب جنون آن هواپیمای جهنّمی شد.[۱] که داستان عاد و ثمود را در «هیروشیما» و «ناکازاکی» تجدید کرد.

بدیهی دیگری هم داریم و آن این‌که «غرب» از وقتی ما را – از سواحل شرقی مدیترانه تا هند – «شرق» خواند، که از خواب زمستانه‌ی قرون وسطایی خود برخاست و به جست و جوی آفتاب و ادویه و ابریشم و دیگر متاع‌ها


  1. اسم این خلبان «کلوداتیرلی» بود. مراجعه کنید به کتاب زیر که مکاتبات اوست با یک نویسنده‌ی اتریشی و با مقدّمه‌ی «برتران راسل» در آمده، این کتاب در سال ۱۳۴۲ در شماره‌های متناوب مجلّه‌ی فردوسی ترجمه شده، به وسیله‌ی ایرج قریب و به عنوان «ویران ساختن هیروشیما» Avoir detruima – Ed Robert Laffont paris