بی معارض انگاشته شدهی آن دو بلوک) در قضیّهی کانال سوئز و کوبا، با هم زدند، نشان داد که اربابان دو ده مجاور، به راحتی با هم سر یک میز مینشینند و در دنبالش قراردادِ منع آزمایشهای اتمی و دیگر قضایا.
به این صورت دیگر زمان ما علاوه بر آن که زمانهی مقابلهی طبقات فقیر و غنی در داخل مرزها نیست، یا زمانهی انقلابهای ملّی، زمانهی مقابلهی «ایسم»ها و ایدئولوژیها هم نیست. زیر جُل هر بلوایی، یا کودتایی یا شورشی در زنگبار، یا سوریه، یا اُروگوئه، باید دید توطئهی کدام کمپانی استعمارطلب و دولت پشتیبان او نهفته است. دیگر جنگهای محلّی زمانهی ما را هم نمیشود جنگ عقاید مختلف جا زد. حتّی به ظاهر. این روزها هر بچّه مکتبی نه تنها زیر جُل جنگ دوم بینالمللی، توسعهطلبی صنایع مکانیزهی طرفین دعوا را میبیند؛ بلکه حتّی در ماجرای کوبا و کنگو و کانال سوئز یا الجزایر نیز به ترتیب دعوای شکر و الماس و نفت را مینگرد. یا در خونریزیهای قبرس و زنگبار و عدن و ویتنام به دست آوردن سر پلی را برای حفاظت راههای تجارت که تعیین کنندهی دست اوّل سیاست دولتهاست.
زمانهی ما، دیگر آن زمانه نیست که در «غرب» مردم را از «کمونیسم» میترساندند و در «شرق» از بورژوازی و لیبرالیسم. حالا دیگر حتّی شاهان ممالک در ظاهر میتوانند انقلابی باشند و حرفهای بودار بزنند و «خروشچف» میتواند از امریکا گندم بخرد. اکنون همهی آن ایسمها و ایدهئولوژیها، راههایی به عرض اعلای «مکانیزم» و ماشینی شدنند. جالبترین واقعه در این زمینه، انحرافی است که قطبنمای سیاسی چپ