برگه:Gharbzadegi.pdf/۱۶۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
فرهنگ و دانشگاه چه می‌کنند؟ ۱۵۹
 

و نکته‌ی سوم، خود همین قضیّه است. همین که عدّه‌ی قابل بوجّهی از این نوع جوانان، با زن فرنگی یا امریکایی برمی‌گردند و گمان نمی‌کنید که این نیز خود مشکلی بر همه‌ی مشکلات افزوده است؟ وقتی اساس خانواده‌ی ایرانی با زن و مرد هم‌خون و دم‌خور و آشنا در حال پاشیدن است، البتّه که تکلیف این نوع خانواده‌های ناهم‌رنگ روشن است. کبوتر دو برجه، یعنی همین جوانان با خانواده‌شان. محصولات انسانی دست اوّل غرب‌زدگی، حلّ مشکلات داخلی این نوع خانواده‌ها خود به اندازه‌ی کافی، امر قابل توجّهی هست که این دسته از جوانان دیگر توانی و حوصله‌ای برای حلّ مشکلات خارجی، یعنی اجتماعی نداشته باشند. این نوع جوانان از دو سه دسته بیرون نیستند:

الف – آن‌هایی که از خانواده‌های فقیر برخاسته‌اند و به زحمت خود را به فرنگ رسانده‌اند و درسی خوانده‌اند. برای این دسته زن یا مرد فرنگی یا امریکایی داشتن، وسیله‌ی بریدن با اصل و نسب است که دیگر محیط تنفّس یک حضرت از فرنگ برگشته نیست و نردبانی است تا خود را از مدارج آن، به طبقات برتر اجتماعی بالا بکشند. عواقب وخیم چنین نوع ازدواج‌هایی از روز روشن‌تر است.[۱]

ب – آن‌هایی که به علّت قیود و مقرّرات متحجّر و کمرشکن ازدواج در


  1. و یک اعتقاد افواهی عوامانه درباره‌ی این واقعیّت غیر عوامانه این است که هر مردی تا به مقامی رسید، اگر زن فرنگی یا امریکایی داشته باشد، برای همه مسلم می‌شود که فقط به علّت زن فرنگی داشتن، به آن مقام رسیده. گرچه خود آن مرد منتهای لیاقت را داشته باشد.