برگه:Gharbzadegi.pdf/۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۴ غرب‌زدگی
 

همه‌ی ممالکی که قادرند به کمک ماشین، موّاد خام را به صورت پیچیده‌تری در آورند و هم‌چون کالایی به بازار عرضه کنند و این موّاد خام، فقط سنگ آهن نیست، یا نفت، یا روده، یا پنبه و کتیرا. اساطیر هم هست، اصول عقاید هم هست، موسیقی هم هست، عوالم عُلوی هم هست.

و به جای ما که جزوی از قطب دیگریم، بگذاریم آسیا و افریقا، یا بگذاریم ممالک عقب مانده، یا ممالک در حال رشد، یا ممالک غیر صنعتی، یا مجموعه‌ی ممالکی که مصرف کننده‌ی آن مصنوعات غرب ساخته‌اند. مصنوعاتی که موادّ خام‌شان – همان‌ها که برشمردم – از همین سوی عالم رفته. یعنی از ممالک در حال رشد! نفت از سواحل خلیج، کنف و ادویه از هند، جاز از افریقا، ابریشم و تریاک از چین، مردم‌شناسی از جزایر اقیانوسیه جامعه‌شناسی از افریقا. و این دوتای آخر از امریکای جنوبی هم؛ از قبایل (آزتک) و (انکا) که یک‌سره قربانی ورود مسیحیّت شدند. به هر صورت هر چیزی از جایی و ما در این میانه‌ایم. با این دسته‌ی اخیر، بیش‌تر نقاط اشتراک داریم تا حدود امتیاز و تفریق.

در حدّ این اوراق نیست که برای این دو قطب یا این دو نهایت تعریفی از نظر اقتصادی یا سیاست یا جامعه‌شناسی یا روان‌شناسی یا تمدّن بدهد. کاری است دقیق و در حدّ اهل نظر؛ امّا خواهید دید که از زور پیسی گاه به گاه از کلّیّاتی در همه‌ی این زمینه‌ها مدد خواهم گرفت. تنها نکته‌ای که می‌توان همین‌جا آورد؛ این که به این طریق، شرق و غرب در نظر من دیگر دو مفهوم جغرافیایی نیست. برای یک اروپایی یا امریکایی، غرب یعنی اروپا و امریکا و شرق یعنی