برگه:Gharbzadegi.pdf/۱۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۵۲ غرب‌زدگی
 

دانشجوی طبّ، خدا عالم است چند لاشه‌ی بی صاحب افتاده است و به این ترتیب، من حتم دارم که یک دانشجوی طبّ، در تهران یا شیراز یا هر شهر دیگر ایران، بسیار تجربه آموخته‌تر و جرّاحی کرده‌تر و کالبد شکافی کرده‌تر در می‌آید، از مثلاً دانشجویان طبّ فرنگ یا امریکا و این خود نقطه‌ی قوّتی است برای دانشجویان طبّ ایرانی، که بر نقطه‌ی ضعفی پایه گذاری شده است که عبارت باشد از نسبت بالاتر از معمول مرگ و میر.

امّا آن قسمت از رشته‌های دانشگاهی که با تکنیک و فن سر و کار ندارد، یا با هنر سر و کار دارد و ادبیّات، مثل دانشکده‌ی هنرهای زیبا و دانشکده‌های ادبیّات (تهران و ولایات) یا با معارف اسلامی و فرهنگ ایرانی و تحقیق و تتبّع در آن‌ها. یک یک بشمارم:

دانشکده‌ی هنرهای زیبا، تنها با دو رشته‌ی نقّاشی و معماری، تنها مؤسسه‌ی دانشگاهی است که فی‌الجمله هنرمند می‌پرورد. اگر بتوان هنرمند را پرورد؛ امّا یک نگاه سرسری به در و دیوار نمایشگاه‌های نقّاشی که این روزها کم‌کم دارد باب می‌شود و نیز با گذر سریع از هر کوچه و خیابانی، محصول کار این هنرمندان را می‌توان دید زد. منهای چند استثنا، نتیجه‌ی کار اغلب آن‌ها مصرف کردن رنگ و بوم و شیشه و آهن است. باز یعنی مصرف کردن مصنوعات غرب. به ندرت در میان نقّاشان و معماران ایرانی، کسانی را می‌شود یافت که مقلّد غربیان نباشند و در کارشان آن مشخّصه‌ای باشد که اصالت و نوآوری هنری است و به مجموعه‌ای باشد که اصالت و نوآوری هنری است و به مجموعه‌ی کوشش هنری دنیا چیزی می‌افزاید. حتّی کار به جایی کشیده