نکتهی دیگری که در قلمرو امور سیاسی به چشم میخورد، تظاهری است که به دموکراسی غربی میکنیم، یعنی دموکراسی نمایی میکنیم. از خود دموکراسی غربی و شرایط و موجباتش خبری نیست. آزادی گفتار، آزادی ابراز عقیده، آزادی استفاده از وسایل تبلیغاتی که انحصاراً دولتی است، آزادی انتشار آرای مخالف با سلطهی حکومت وقت، هیچ کدام نیست؛ ولی حکومتهای ما دموکراسی نمایی را میکنند و فقط برای بستن دهان این یا آن حریف سیاسی خارجی که باید وام بدهد.
در هر دورهمان دو، تا سه هزار «سپاهی دانش» به دهات فرستاده، با نمایشهای مفصّل شهری و دهاتی. در ظاهر امر کاری است مفید و موجب جلوگیری از اتلاف وقت عدّهی قلیلی از این خیل دیپلمهها(که سالی بیست هزار نفرند) ولی در واقع بزرگترین پیشرفت است به سوی «میلیتاریزه» کردن فرهنگ مملکت. اگر افتخار است و اگر خیانت، ابتکارش با دکتر پرویز ناتل خانلری است، شاعر سابق و سناتور بعدی و وزیر فرهنگ وقت! نتایج این اقدام وزارت فرهنگ در صورتی مفید بود که نه زیر سایهی ارتش، بلکه به نظارت دانشسراها عملی میشد و با قبول تعداد بیشتری داوطلب و به شرط معاف شدن چنین داوطلبانی از خدمت در ارتش. به هر جهت به نظر صاحب این قلم و به دلایل زیر، این اقدام، عملی سخت مضر بودهاست:
الف – با چنین طرحی، بار آن سیدرصد بودجهی وزارت جنگ را که به فشار سیاست امریکا قرار بود، کم کنند، به دوش وزارت فرهنگ نهادند.
ب – شغل معلّمی را که تازه پس از افزایش حقوق سال ۱۳۴۱ (در زمان وزارت درخشش) (بر مبنای حداقل پانصد تومان) داشت اعتباری کسب میکرد، از نو بیاعتبار کردند که شد همدوش بیگاری در قُشون.
ج – وزارت فرهنگ را که دورترین تأسیسات دولتی از نظامی بازی بوده، به این صورت، زیر مهمیز ارتش انداختند.