دارد و سناتورهای امریکایی را بهتر از وزرای حکومت مملکت خودش میشناسد و اسم و رسم مفسّر «تایم» و «نیوزکرونیکل» را از اسم و رسم پسر عمّهی دور افتادهی خراسانیاش بهتر میداند و از بشیر نذیر، راستگوترشان میپندارد و چرا؟ چون این همه، در کار مملکت او مؤثّرترند از هر سیاستمدار یا مفسّر، یا نمایندهی داخلی و اگر اهل ادب و سخن باشد، فقط علاقهمند است که بداند برندهی امسال نوبل که بود، یا «گونکور» و «پولیتزر» به که تعلّق گرفت؛ و اگر اهل تحقیق است، دست روی دست میگذارد و این همه مسایل قابل تحقیق را در مملکت ندیده میگیرد و فقط در پی این است که فلان مستشرق، دربارهی مسایل قابل تحقیق او چه گفت و چه نوشت؛ امّا اگر از عوام الناس است و اهل مجلّات هفتگی و رنگین نامهها که دیدهایم، چند مرده حلّاج است.
به هر صورت، اگر یک وقتی بود که با یک آیهی قرآن، یا یک خبر منقول به عربی، همهی دهانمان بسته میشد و هر مخالفتی سر جایش مینشست حالا در هر باب نقل یک جمله از فلان فرنگی، همهی دهانها را میبندد و در این زمینه، کار به چنان افتضاحی کشیده است که پیشگویی فالبینان و ستارهشناسان غربی، یک مرتبه همهی دنیا را به جنب و جوش در میآورد و به وحشت میاندازد. حالا دیگر وحی مُنْزل از کتابهای آسمانی، به کتابهای فرنگی نقل مکان کرده است؛ یا به دهان مخبر رویتر و یونایتد پرس و الخ... این کمپانیهای بزرگ، سازندگان اخبار جعلی و غیر جعلی! درست است که آشنایی با روش علمی و اسلوب ماشینسازی و تکنیک و اساس فلسفهی