که خارج از مملکت خودشان به کار بیندازند، از مالیات معاف است) و بعد عاید دلّالهای واسطه؛ و این دلّالهای واسطه کهها باشند؟ غیر از آنها که شمردم، ماهیّتش را خودتان حدس بزنید...
به این طریق است که ما وزیر داریم و نمایندهی مجلس داریم و حکومت داریم و دولتهامان در دنبال همین بده بستانها متزلزل میشوند و کابینهها میآیند و میروند و سیاستمدارمان را غرب، همینجوری رهبری میکند؛ یا زیر پایش را میروبد؛ یا برایش بهبه میخواند. ناچار رجل سیاسی ما حق دارد که چشمش و گوشش بیشتر به دست و دهان «رویتر» باشد یا «یونایتدپرس» یا «تایم» تا به دهان اتاق بازرگانی تهران، یا کمیسیون هدف فرهنگی، یا انجمن شهر بیرجند. اگر چنین انجمنی در آن شهر باشد؛ و وقتی اقتصاد مملکت اینچنین به دست دیگران بود و این دیگران، سازندگان ماشین بودند؛ روشن است که ما باید همیشه خریدار بمانیم و نیازمند باشیم. خوشبختانه هنوز قسط ماشین و تراکتور و بولدوزر تمام نشده است که خود ماشین، شکسته یا زنگ زده و کمپانی هم که بیش از پنج سال ضمانت نکرده[۱]
- ↑ «فیلسوف لبنانی شارل مالک، رییس سابق مجمع ملل متّفق، سرمایهداران غربی را متّهم کرد که برای ملل در حال رشد، فقط وسایل مادّی در انبان خود دارند. هم او گفت که راه سد، دقّت در تکنیک و لبخند فرمانروایان، این است آنجه به ملل عقب مانده تحمیل میشود. ولی از فکر و آزادی و سعادت و حقیقت بشری هرگز خبری نیست. دنیایی از تکنین دقیق، هدف اصلی آنهاست نه دنیایی لایق زندگی بشری. چه رسد به خدایی بودن آن.» ترجمه شده از صفحهی ۷۷، همان مجلّهی تایم