از نظر منافع اقتصادی سازندگان ماشین – یعنی از نظر اقتصاد بینالمللی(!) – ما هر چه دیرتر به ماشین و تکنیک دست بیابیم بهتر! «یونسکو» نیز همین را میگوید و عمل میکند، «اکافه» هم، «فائو» هم، خود سازمان ملل هم! و همهی خرابیها و نابسامانیهای ما از همین یک نکته سرچشمه میگیرد. از اینکه در حوزهی جهانی، ما را مجبور کردهاند به رعایت منافع اقتصادی سازندگان ماشین. اگر سیاست ما در این دو سه قرن اخیر تابعی بوده است از متغیّر غرب، به طور اعم، به این علّت است که اقتصاد ما در این مدّت تابع اقتصاد همان متغیّر بوده. گمان میکنم مثالی از این دست در مساٰلهی نفت داده باشم. بگذریم از یکی دو سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ (حکومت دکتر مصدّق) که حتّی لوبیا هم بازار صادرات پیدا کرد. در آن زمان اصل کلّی اقتصادی، بر ادارهی مملکت بی هیچ چشمداشتی به در آمد نفت بود – و چه بهجا بود – و این داستانی است که همیشه میتوان از سر گرفت؛ ولی تا چرخ نفت میگردد، به اعتبار درآمدش و به اعتبار طفیلیپروریهایی که میکند وضع همین است که هست.[۱] نفت را که غربی خودش استخراج میکند و خودش میپالاید و خودش میبرد و خودش حساب میسازد و سالی مثلاً چهل میلیون لیره حقّ السهم ما را – به عنوان اعتباری برای خرید مصنوعات خودش، در بانکهای خودش – به حساب ما میگذارد. ناچار ما مجبوریم که به ازای آن اعتبار فقط از همین «خودش» خرید کنیم؛ و این «خودش» کیست؟
- ↑ مراجعه کنید به جدول صفحهی قبل.