ساغری (بسکون غین) کفل حیوانات خصوصاً اسب (و بفتح آن) شرابخوار و منسوب به ساغر
ساک – درختی است بلند در هندوستان و نام خورشی است مانند آش که در تبرستان معمول است و هم بمعنی فسخ است و ثبوت و دوام را هم گویند
ساکیز ✡ چو کابین ✡ نمد
سال – چوبی است در هند که از آن کشتی سازند و خود جهاز و کشتی را هم مجازاً گویند و هم بمعنی معروف
(ترکیبات) سالافزون – نام ماه دوازدهم سالهای جلالی
سال بر – درختی است که یک سال بار داده و سال دیگر ندهد
سال خورد – سالخورده – کهنه و دیرینه و بسیارسال
سال ماه – سال مه – رجوع به ماهروز شود
سال یان – جمع سال بخلاف قیاس
سال یانه – رجوع به روزی نمایند
(انتهی)
سالار – سالدار و پیش رو و سردار بزرگ و رئیس قافله و پیر ریش سفید سالخورده و ترکان به لهجهٔ خود الف را انداخته و لام را مشدد کرده و سلار (بر وزن عطار) خوانند
سالار بیتالحرام (پ ع ع بکسر را) حضرت خاتم الانبیا ص ع
سالار هفت خروار کوس – ق. آفتاب
سالوس ✡ چو کابوس ✡ مردم چاپلوس
سالی ✡ چو راضی ✡ هر چیز دیرینه و سالخورده
سالیان ✡ چو کاردان ✡ بندری است از شیروان که بنام قصبهٰ که در سمت شمالی آن است موسوم و رجوع به ترکیبات سال هم شود
سالیانه – ر. رجوع بترکیبات لفظ سال شود
سالیون (بکسر لام و ضم یا) کرفس و با تنها قسم کوهی آن و یا تخم همین قسم است
سام – آتش و مرض و ورم و کوهی است در ماورالنهر و نام پدر زال و اسم پسر حضرت نوح است
(ترکیبات)