برگه:FarhangeNobahaar.pdf/۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
س‌ال
س‌ام
۴۶۵

ساغری (بسکون غین) کفل حیوانات خصوصاً اسب (و بفتح آن) شراب‌خوار و منسوب به ساغر

ساک – درختی است بلند در هندوستان و نام خورشی است مانند آش که در تبرستان معمول است و هم بمعنی فسخ است و ثبوت و دوام را هم گویند

ساکیز ✡ چو کابین ✡ نمد

سال – چوبی است در هند که از آن کشتی سازند و خود جهاز و کشتی را هم مجازاً گویند و هم بمعنی معروف

(ترکیبات) سال‌افزون – نام ماه دوازدهم سالهای جلالی

سال بر – درختی است که یک سال بار داده و سال دیگر ندهد

سال خورد – سال‌خورده – کهنه و دیرینه و بسیارسال

سال ماه – سال مه – رجوع به ماه‌روز شود

سال یان – جمع سال بخلاف قیاس

سال یانه – رجوع به روزی نمایند

(انتهی)

سالار – سالدار و پیش رو و سردار بزرگ و رئیس قافله و پیر ریش سفید سالخورده و ترکان به لهجهٔ خود الف را انداخته و لام را مشدد کرده و سلار (بر وزن عطار) خوانند

سالار بیت‌الحرام (پ ع ع بکسر را) حضرت خاتم الانبیا ص ع

سالار هفت خروار کوس – ق. آفتاب

سالوس ✡ چو کابوس ✡ مردم چاپلوس

سالی ✡ چو راضی ✡ هر چیز دیرینه و سالخورده

سالیان ✡ چو کاردان ✡ بندری است از شیروان که بنام قصبهٰ که در سمت شمالی آن است موسوم و رجوع به ترکیبات سال هم شود

سالیانه – ر. رجوع بترکیبات لفظ سال شود

سالیون (بکسر لام و ضم یا) کرفس و با تنها قسم کوهی آن و یا تخم همین قسم است

سام – آتش و مرض و ورم و کوهی است در ماورالنهر و نام پدر زال و اسم پسر حضرت نوح است

(ترکیبات)