برگه:Dyvan ashear mhmdtghy bhar.pdf/۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بنام خداوند مهربان

در رثاء پدر

این قصیده را بهار در سن هجده سالگی، در سال ۱۲۸۲ شمسی مطابق ۱۳۲۲ هجری قمری در سوک و رثاء پدر خویش که در همان سال وفات یافته بود، در مشهد سروده است و ماده تاریخ درگذشت پدر را نیز حاوی است.


–۱–

شمسهٔ ملک سخن را تا افول آمد پدید
جامهٔ شب شد سیاه و دیدهٔ مه شد سپید
چون صبوری آسمان دیگر نبیند در زمین
زانکه چون او در زمانه دیدهٔ گردون ندید
ماتم او دکهٔ فضل وادب را در ببست
وز غم او رخنه در کاخ هنر آمد پدید
زانکه در کاخ هنر بودی وجود او عماد
دکهٔ فضل و ادب را نیز شخص او کلید
ای دریغ از آن ضمیر پیر و آن طبع جوان
کز جفای چرخ خاک تیره را مسکن گزید
آنکه بودی در بر نظمش زبان نطق لال
وآنکه گشتی در ره نثرش دل دانا بلید