این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
دفتر اول
۲۹
تا درین سکری از آن سکری تو دور | تا ازین مستی از آن جامی تو کور | |||
گفت و گوی ظاهر آمد چون غبار | مدتی خاموش خو کن هوش دار |
مکرر کردن مریدان که خلوت را بشکن
جمله گفتند ای حکیم رخنهجو | این فریب و این جفا با ما مگو | |||
چارپا را قدر طاقت بار نِه | بر ضعیفان قدر قوت کار نِه | |||
دانهٔ هر مرغ اندازهٔ ویست | طعمهٔ هر مرغ انجیری کیست | ۵۸۰ | ||
طفل را گر نان دهی بر جای شیر | طفل مسکین را از آن نان مرده گیر | |||
چونک دندانها بر آرد بعد از آن | هم بخود طالب شود آن طفل نان | |||
مرغ پر نارسته چون پرّان شود | لقمهٔ هر گربهٔ درّان شود | |||
چون بر آرد پر بپرّد او بخود | بیتکلف بیصفیر نیک و بد | |||
دیو را نطق تو خامش میکند | گوش ما را گفت تو هش میکند | ۵۸۵ | ||
گوش ما هوش است چون گویا توی | خشک ما بحرست چون دریا توی | |||
با تو ما را خاک بهتر از فلک | ای سماک از تو منور تا سمک | |||
بی تو ما را بر فلک تاریکیست | با تو ای ماه این فلک تاری کیست | |||
صورت رفعت بود افلاک را | معنی رفعت روان پاک را | |||
صورت رفعت برای جسمهاست | جسمها در پیش معنی اسمهاست | ۵۹۰ |
جواب گفتن وزیر کی خلوت را نمیشکنم
گفت حجتهای خود کوته کنید | پند را در جان و در دل ره کنید | |||
گر امینم مُتهم نَبود امین | گر بگویم آسمان را من زمین | |||
گر کمالم با کمال انکار چیست | ور نیم این زحمت و آزار چیست | |||
من نخواهم شد ازین خلوت برون | زآنک مشغولم باحوال درون |
اعتراض مریدان بر خلوت وزیر
جمله گفتند ای وزیر انکار نیست | گفت ما چون گفتن اغیار نیست | ۵۹۵ |