برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مرض است، مثل خوب بودن. چون جمعیت بشری نمی‌تواند این مرض را معالجه کند این است که این مریض مردود واقع شده است. حال اگر من بخواهم خوب باشم، لازم‌ست چشم‌هایم را ببندم؛ هرچه بگویند اطاعت کنم. دیگر ابدا کاغذ ننویسم؛ خیال کنند مرده‌ام؛ میراث مرا ببرند.

من اگر عقل معاش ندارم در عوض عقلی علمی کاملا در من موجود است. به تمام اسرار اخلاق بشری، از هر صنف که باشد، آشنا هستم. امروز من مربی قوم و واضع قوانین تازه‌ام. محتاج به این نیستم که مرا نصیحت کنند.

نامه به مادر. تاریخ ندارد.

۷