این نمایشنامه از سرگذشت دردناک دانشمندی به نام دکتر فاستوس سخن میگوید: فاستوس در حکمت و الهیات و منطق یگانهٔ عصر خویش است ولی از این برتری خشنود نیست، سر در پی سحر و جادوگری میگذارد و پشتپا به معتقدات مذهبی پدران خود میزند و روح خود را به بهای بیست و چهار سال زندگی بیدغدغه و قدرت بیاندازه به شیطان میفروشد. فاستوس در این فرصت به کارهای شگرفی دست میزند که از توانایی آدمی بیرون است، ولی سرانجام زمان مقرر فرا میرسد و وجدان او دستخوش پشیمانی میشود.
این نمایشنامه شهوت مفرط آدمی را به تحصیل دانش و پایان کار کسانی که وجدان و عواطف و ایمان خویش را در آستانه علم قربانی میکنند، نشان میدهد و از پیروزی آزمندانی سخن میگوید که برای رسیدن به آرزوی خود از همه چیز میگذرند، ولی همین پیروزی خود موجب سرنگونی آنها میشود و دیری نمیگذرد که به روزگار سیاه مینشینند و بمرگی شوم و نکبتبار میمیرند.
نمایشنامهٔ هنرمندانهٔ مارلو همیشه پسند خاطر جهانیان بوده است، خاصه امروز که دامنهٔ دانش وسعتی دهشتناک یافته و زندگی بشر را مورد تهدید قرار داده است.
بنگاه ترجمه و نشر کتاب