نشدی یا اگر به تو روح دادند چرا آن را فناناپذیر ساختند؟ اگر عقیده تناسخ فیثاغورث راست باشد پس این روح باید از من دور گشته و من بحیوان درندهای تبدیل یابم. خوشا بحال درندگان، زیرا وقتی مردند روحشان در عناصر طبیعت حل میشود ولی روح من باید زنده و جاوید مانده و در دوزخ معذب باشد. نفرین به پدر و مادری که مرا بجهان حیات آوردند! نه فاستوس، اگر باید بکسی نفرین کنی بخودت نفرین کن! به شیطان لعنت کن که ترا از مسرات بهشت محروم کرده است!
(ساعت ۱۲ ضربه میزند)
بشنو... این صدای زنگ نیمهشب است که بگوش تو میرسد ای تن چالاک باش و خود را در میان ذرات هوا متلاشی ساز تا شیطان نتواند ترا بدوزخ بکشاند!
ای بیهنر زمانه مرا نیک درنورد | وی کوردل سپهر مرا نیک برگرای |
(رعد و برق)
ای روح من بقطرات خرد آب مبدل گشته و خود را در اقیانوس نهان ساز تا هرچه ترا جویند کمتر بیابند! (شیطانها وارد میشوند) ای خدا، این مار و افعیها چرا آنقدر مهیب هستند؟ بگذارید نفس بکشم! دوزخ دهن باز نکن، شیطان نیا، من کتابهای خودم را میسوزانم ! اوه مفیستافلیس! (شیاطین کشانکشان او را میبرند)
پیشخوان
نهالی که ممکن بود روزی درخت تنومندی بشود قطع شد. گلهای دانش و ذوق که روزی در مغز این مرد دانشمند روئیده بود همه پاک