برگه:Doctor Faustus.pdf/۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

 

صحنهٔ نهم

کتابخانهٔ فاستوس

رعد و برق در بیرون. فاستوس و مفیس‌تافلیس از یک در صحنه وارد و از در دیگر خارج می‌شوند و پس از آن واگنر داخل می‌شود

واگنر - بنظرم زمان مرگ مخدوم من فرا رسیده است زیرا تمام دارائی خویش را بمن بخشیده است.

اما اگر چیزی بمردن وی باقی نمانده بود چرا با دانشجویان بخوشگذرانی پرداخته و آنها را بشام دعوت کرده و این همه غذاهای گوناگون که من در عمرم ندیده‌ام برای آنها فراهم ساخته است. آها، تصور میکنم شام تمام شده باشد.

(فاستوس با سه نفر دانشجو داخل می‌شوند و مفیس‌تافلیس در انتهای صحنه پدیدار می‌گردد)

دانشجوی اول - استاد محترم. پس از مذاکراتی که در باب زیباترین زنان گیتی داشتیم مابین خودمان باین نتیجه رسیده‌ایم که «هلن» یونانی از تمام زنان روزگار دلرباتر و جمیل‌تر بوده است. بنابراین اگر آن استاد محترم بر ما منت بگذارد و وسیله‌ای فراهم