برگه:Doctor Faustus.pdf/۵۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۵۵
صحنهٔ پنجم

(فرشتهٔ خوب و فرشتهٔ بد وارد می‌شوند)

فرشتهٔ بد - خیلی دیر شده است.

فرشتهٔ خوب - برای توبه هیچ وقت دیر نیست بشرط اینکه تو بتوانی توبه کنی.

فرشتهٔ بد - اگر توبه کنی، شیاطین تکه تکه‌ات خواهند کرد.

فرشتهٔ خوب - توبه کن، تا دیگر جرأت نکنند به پوست بدنت هم خراشی وارد سازند. (خارج می‌شوند)

فاستوس - بله، ای عیسی مسیح نجات‌دهندهٔ ما. روح فاستوس پریشان‌روزگار را نجات بخش!

(ابلیس، بلزی‌لوب و مفیس‌تافلیس وارد می‌شوند)

ابلیس - مسیح هم نمی‌تواند ترا نجات دهد زیرا او عادل است. تنها منم که آینده ترا مورد توجه و علاقه قرار داده‌ام.

فاستوس - آه تو کیستی که آنقدر هولناک بنظر میائی؟

ابلیس - من ابلیسم، و اینهم نایب من در جهنم است.

فاستوس - آیا اینها آمده‌اند که روح مرا با خود به دوزخ ببرند؟

ابلیس - نه من آمده‌ام بتو بگویم که تو ما را اذیت می‌کنی. تو برخلاف قولی که داده‌ای باز سخن از مسیح می‌گوئی درصورتیکه نو دیگر نباید توجهت به خداوند باشد بلکه باید همیشه ابلیس را در خاطر داشته باشی.

فاستوس - از این ببعد اطاعت می‌کنم. این دفعه را عفو کن تا دیگر فاستوس چشم دل به آسمان خیره نکند، نام خداوند را بر زبان نیاورد و دست تضرع بدرگاه او دراز نکند، کتاب مقدس را بسوزاند