پرش به محتوا

برگه:Doctor Faustus.pdf/۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۳۳
صحنهٔ اول

فاستوس - والدس، همانقدر که تو بزندگی علاقه داری و عشق به حیات در تو قوی است منهم در این عشق یکدل و یک‌جهتم. پس یادآوریهای تو دیگر لزومی ندارد.

کرنلیوس - اعجاز و خرق عادتی که سحر میکند ترا از همهٔ علوم دیگر بیزار خواهد ساخت. کسی که نجوم بداند و به زبانهای بیگانه آشنائی داشته باشد و خاصیت و کیفیت هر سنگ و فلزی را بشناسد لوازم اولیهٔ سحر برای او فراهم است. پس فاستوس ، شک نداشته باش که تو از مشاهیر ساحران خواهی شد و مردم پیش تو برای مشکل-گشائی بیش از آنکه یونانیان به کهنه معبد «دلف» مراجعه میکردند، خواهند آمد. ارواح بمن گفته‌اند که می‌توانند آب دریاها را بخشکانند و گنجینه‌هائی که در عمق دریاها در کشتیهای شکسته مدفون است بیرون بیاورند. آری، همهٔ آن گنجهائی را که پدران ما در دل خاک نهفته‌اند برای ما کشف خواهند کرد. حالا بگو بدانم ما سه نفر باید از این ارواح چه بخواهیم؟

فاستوس - آه چقدر رو حم از شادی پر میزند. بیائید قدری علم ساحری بمن بیاموزید تا من گوشهٔ باغی را پیدا کنم و آنها را بکار بندم و خود را غرق مسرت و شادمانی بسازم.

والدس - عجله کن و خودت را بگوشهٔ خلوتی در باغ برسان و با خودت کتابهای راجر بیکون و البرتوس ماکنوس و تورات و انجیل را بیاور. اسباب و وسایل دیگری را که لازم است من وقتی از اینجا خارج شویم بتو خواهم گفت.

کرنلیوس - والدس اول کلمات مربوط به سحر را باو یاد بده و پس