برگه:Divar.pdf/۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

کاش چون برگ خزان رقص مرا
نیمه شب ماه تماشا میکرد
در دل باغچه خانهٔ تو
شور من… ولوله برپا میکرد

کاش چون یاد دل انگیز زنی
میخزیدم به دلت پر تشویش
ناگهان چشم ترا میدیدم
خيره بر جلوهٔ زیبائی خویش

کاش در بستر تنهائی تو
پیکرم شمع گنه میافروخت
ریشهٔ زهد تو و حسرت من
زین گنه‌کاری شیرین میسوخت

کاش از شاخهٔ سرسبز حیات
گل اندوه مرا میچیدی
کاش در شعر من ای مایهٔ عمر
شعله راز مرا میدیدی

۵۱