برگه:Davari.pdf/۸۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

‫آخر بِچه دلیل شما سخنی را که امام علی بن ابیطالب گفته از معنی خود بیرون میبرید؟!‪ ...‬امام علی بن ابیطالب‬ ‫سید باب یا بهاﺀ اﷲ نمی بوده که عربی را نیک نداند و در فهمانیدن خواست خود درماند؟!‪ ...‬آیا امام علی بن‬ ‫ابیطالب نمی توانست همان جمله هایی را که توحیدی «فضو‫لاً» از زبان او ساخته خودش بگوید؟!‪.‬‬

‫اگر خواست آن امام چنان بودی بایستی چنین بنویسد‪» :‬انک یا معاویه تزعم ان ابابکر و عمر و عثمان کانوا علی‌‬ ‫الحق و قد بایعنی القوم الذین بایعوهم علی ما بایعوهم و انک تزعم ان الشوری للمهاجرین و الانصار و هم قد‬ ‫اختارونی و بایعونی‌‪ .«...‬پس چه بوده که چنین ننوشته؟!‪...‬‬

‫داستان شگفتیست‪ :‬امامی به خلافت رسیده به یکی از فرمانروایان زیردست که در اندیشه نافرمانیست نامه‬ ‫میفرستد و با یک زبان ساده ای چنین مینویسد: ‪» ‬‌همان کسانی که به ابوبکر و عمر و عثمان دست داده بودند‪ ،‬به من‬ ‫دست دادند»‪ [۱]‬سپس از این گفته خود نتیجه گرفته مینویسد‪» :‬پس باشنده را نمیرسد که دیگری را برگزیند و نباشنده‬ ‫را نمی رسد که نپذیرد»‪ [۲].‬سپس به استواری آن سخنان کوشیده مینویسد‪» :‬شوری مهاجران و انصار راست‪ .‬آنان به‬ ‫‌هرکسی گرد آمدند و امامش نامیدند خشنودی خدا نیز در آن خواهد بود»‪ .[۳]‬پس از آن به یک سخن دیگری‬ ‫پرداخته مینویسد‪» :‬اگر آن برگزیده از سخن مهاجر و انصار بیرون رفت و یک «بدعت» پدید آورد باید او را به راه‬ ‫بازگردانند و اگر نپذیرفت جنگ کنند»[۴]‪.‬‬

‫سخنانی به این سادگی و روشنی چون با خواست خود‪ ،‬سازنده نمی یابند بیکبار چشم پوشیده میگویند‪» :‬به‬ ‫پذیرش و یا دریافت دشمن سخن رانده!»‪ .‬ما دوباره میپرسیم‪ :‬بِچه دلیل سخنانی به آن روشنی را از معنی خود بیرون‬ ‫میبرید و بهر چه بیرون میبرید؟!‪...‬‬

‫اینکه آقای خالصی زاده مینویسد‪» :‬چون معاویه دلیلی بر خلافت ابوبکر و عمر وعثمان بجز اجتماع مهاجر و‬ ‫انصار و شوری ندارد و به همین در مکاتبات خود به حضرت امیر استدلال کرد‪ «...‬که میخواهد بگوید امام علی بن‬ ‫ابیطالب این سخنان را در پاسخ نامه های معاویه نوشته است‪ ،‬چیزیست که از پندار خود پدید آورده‪.‬‬

‫در نهج البلاغه که این نامه هست در عنوانش مینویسد‪» :‬من کتاب له الی معاویه» که میفهماند نخست آن امام‬ ‫به نامه نویسی برخاسته و این نامه را نوشته‪ .‬از خود نامه هم جز این بدست نمی آید‪ .‬‌همین نامه را در تاریخها نیز‬ ‫آورده اند و من آنچه به یاد میدارم از آنها هم جز همین فهمیده نمی شود‪ .‬بهرحال آقای خالصی زاده به شیوه‬ ‫دیگران از پندار خود سخن رانده‪ .‬‌هر چه هست این نامه‪ ،‬چه نامه نخست بوده و چه در پاسخ نامه معاویه نوشته شده‪،‬‬ ‫به آن معنایی که این دو تن‪ ،‬بعنوان گزارش گفته اند نتواند بود و نیست‪.‬‬

‫این پاسخدهندگان هر دو خطبه شقشقیه را پیش کشیده آنرا دلیلی برای خود شمارده اند‪ .‬میگویند در آن خطبه‬ ‫امام علی بن ابیطالب از خلافت ابوبکر و دیگران ناخشنودی نموده‪.‬‬

  1. انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم‬
  2. فلم یکن للشاهد ان یختار و لا للغائب ان یرد ‪.‬‬
  3. انما الشوری للمهاجرین و الانصار فان اجتمعوا علی رجل و اتخذوه اماما کان ذلک ﷲ رضی ‪.‬‬
  4. فان خرج من امرهم بطعن او بدعه ردوه الی ما خرج منه فان ابی قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المؤمنین ‪.‬‬