برگه:Davari.pdf/۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

‫چاپ رسیده راه مینمایم‪ .‬آنرا بخوانید تا بدانید اسلام بیکباره از میان رفته و آنچه مانده جز‬ ‫گمراهیها نیست که باید از میان برخیزد‪.‬‬

امروز کشوری بنام اسلام نمانده تا شما دعوی فرمانروایی کنید‪ .‬امروز مسلمانان هر نژادی‬ ‫جدا گردیده و بنام همان نژاد کشوری پدید آورده‪ .‬در همین ایران مردم بنام ایرانیگری میزیند‬ ‫نه بنام مسلمانی‌‪ ،‬و اینست از عراقیان و مصریان و افغانیان و دیگران که همگی مسلمانند جدا‬ ‫گردیده اند‪ ،‬ولی ارمنیان و آسوریان و جهودان و زردشتیان را که در ایرانند از خودشان‬ ‫میشمارند‪ .‬آنگاه از سالهاست که در ایران قانونهای فرنگی روانست و قانونهای اسلامی به کنار‬ ‫گزارده شده‪ .‬آیا اینها دلیل از میان رفتن اسلام نمی باشد؟!‪...‬‬

‫آری اگر شما توانید اسلام را بازگردانید و کشوری بنام آن دین برپا کنید‪ ،‬دعوی‬ ‫سـررشتـه داری یا فرمانروایی نیز توانید کرد‪.‬‬

‫‌هفتم ‪ :‬پس از همه اینها از دویست سال پیش در اروپا و آمریکا مشروطه (یا سررشته داری توده) که‬ ‫بهترین گونه سررشته داریست آغاز یافته‪ .‬من نمی خواهم در اینجا از مشروطه ستایش کنم و یا معنی راست‬ ‫آنرا که نمی دانید به شما باز نمایم‪ .‬این چیزیست که در اینجا بیجاست‪ .‬‌همین اندازه میگویم‪ :‬این سررشته داری در‬ ‫سراسر جهان شناخته گردیده و ایران نیز با خونریزیهای بسیاری با شما و با دربار آنرا پذیرفته است‪ .‬اکنون این‬ ‫دعوی شما با آن چه سازشی تواند داشت؟!‪ ...‬شما درباره آن چه می اندیشید؟!‪ .‬آیا چشم میدارید که ایرانیان‬ ‫سررشته داری توده را که پس از کوششهای بسیار بدست آورده اند رها کرده به پاس دعوی بسیار خنک و پوچ شما‬ ‫بار دیگر به زیر فرمانروایی خودکامانه[۱]‪‬ روند؟!‪ .‬آیا چنین چشمداشتی بسیار بیخردانه نیست؟!‪.‬‬

‫اینهاست پرسشهایی که من از ملایان میکنم‪ .‬اینهاست ایرادهایی که به دعوی آنان میگیرم‪.‬‬

‫کوتاه سخن آنکه دعوی ملایان درباره سررشته داری‪:‬‬

‫نخست ‪ :‬بیکبار بیپاست و بنیادی جز زورگویی نمی دارد‪.‬‬

‫دوم ‪ :‬چیزیست که نتواند بود و نشدنیست‪.‬‬

‫سوم ‪ :‬خود ملایان تنها به دعوی بس کرده بیش از این نمی خواهند که یکسو زکات و مال‬ ‫امام از مردم گیرند و به دستگاه مفتخواری خود رونق دهند‪ ،‬و یکسو دولت را همیشه ناتوان نگه‬ ‫داشته جلو نیرومندی آنرا گیرند‪.‬‬

‫بسیاری از آنان این راه را نافهمیده پیش گرفته کورکورانه می پیمایند‪ ،‬و از بس ناآگاه و نافهمند زیان آنرا که‬ ‫به این بزرگی و به این آشکاریست‪ ،‬در نمی یابند‪.‬‬

‫یک جمله گویم‪ :‬دعوییست که پایه آن زورگویی و بیشرمی‌‪ ،‬و نتیجه اش مردم آزاری و‬ ‫بدخواهی میباشد‪.‬‬

  1. خودکامانه = از روی استبداد و خودرأیی‌‬ ‫(ویراینده‬)