برگه:Davari.pdf/۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

‫خود قرآن جاهای دررفت[۱]‪ ‬زکات را نشان داده‪ :‬بایستی از آن به بیچیزان و درماندگان داده شود‪ ،‬وامهای‬ ‫وامداران پرداخته گردد‪ ،‬از «کافران» برای «جهاد» مزدور گرفته شود (المؤلفه قلوبهم)‪ .‬از بازمانده هم بخش بزرگی‌‬ ‫در راه جنگ با دشمنان و برای سپاه آرایی و افزارخری و مانند اینها بکار رود‪.‬‬

‫‌همچنین «مال امام» که بنام خود امام است به امامی سزیدی که امامت یا خلافت را در دست داشته آنرا راه برد‪.‬‬ ‫این خود مزدی به او که شبان و روزان خود را در آسایش کشور اسلامی بسر دادی‪ ،‬شمرده شدی‪ .‬کوتاه سخن آنکه‬ ‫چه زکات و چه مال امام در برابر کار و کوشش میبوده‪ ،‬برای مفتخواری و مفتخوارپروری نمی بوده‪.‬‬

‫اکنون پرسش پنجم من آنست که شما ملایان که بکار کشورداری بر نمی خیزید و بیکبار خود را به کنار‬ ‫گرفته گامی پیش نمی گزارید‪ ،‬زکات و مال امام را بِچه نام می گیرید؟!‪ ...‬گرفتم که «خلافت اسلامی» یا‬ ‫سررشته داری یا فرمانروایی یا هر نامی که میگزارید‪ ،‬از آن شماست‪ ،‬ولی تا بکار نپردازید زکات و مال امام چگونه‬ ‫توانید گرفت؟!‪ ...‬شما زکـات و مال امام را در چه راه بـکار میبرید؟!‪ ...‬آیا کشـورداری میکنید؟!‪ ...‬آیا به جـهاد‬ ‫میپردازید؟!‪ ...‬آیا «مؤلفـه القلوب» می بسیجید؟!‪ ...‬آیا به شهرها »قضات« و »شرطه« میفرستید؟!‪ ...‬زکات و مال امام‬ ‫برای این کارهاست که شما هیچیکی را نمی کنید‪ ،‬و من نمی دانم بِچه نامی پول از مردم در می یابید؟!‪ ...‬از خودتان‬ ‫میپرسم‪:‬‬

آیا این «اکل بسُحت‬‫[۲]» نیست ؟!‪...‬‬

‫میدانم خواهید گفت‪ :‬ما به مردم دین یاد میدهیم‪ .‬میگویم‪ :‬دروغست‪ .‬شما چیزی یاد نمی دهید‪ .‬آنچه را که‬ ‫مردم خودشان میدارند شما به نگهداری میکوشید‪ .‬یک دستگاهیست که ساخته شده و شما پاسبانی می نمایید‪ .‬شما تا‬ ‫آن اندازه سودجویید که تاکنون به مردم نگفته اید‪» :‬قمه زنی حرامست« ‪ .‬نگفته اید‪» :‬استخوانهای مردگان را از این‬ ‫شهر به آن شهر نکشید«‪ .‬نگفته اید که مبادا چند تنی برنجند و از شما روگردانند‪.‬‬

‫آنگاه گرفتم که سخنتان راستست‪ .‬که گفته زکات و مال امام برای دین یاد دادنست؟!‪ .‬در کجا‬ ‫چنین چیزی نوشته شده؟!...‬‬[۳]

‫ششم ‪ :‬آن دعوی شما درباره سررشته داری و هر سخنی که میدارید‪ ،‬در زمینه اسلام میبوده‪.‬‬ ‫اکنون که اسلام نمانده به آن دعوی شما چه معنایی توان داد؟!‪.‬‬

‫این به شما گران خواهد افتاد که میگویم اسلام نمانده و معنای آنرا نخواهید دانست‪ .‬شما با‬ ‫آن ناآگاهی اینرا چگونه خواهید دانست؟!‪ .‬اینست شما را به کتاب »در پیرامون اسلام« که به‬

  1. دررفت ( آخشیج درآمد ) = خرج ‪ ،‬‌هزینه‬ ‫(ویراینده)‬
  2. اکل بسحت = خوردن به حرام ‪ ،‬حرام خواری‬ ‫اشاره به آیات ‪ ۶۲ ، ۴۲‬و ‪ ۶۳‬سوره مائده‪:‬‬ (‬از ویراینده‫)
    ‫«سماعون للکذب اکالون للسحت» = «شنوندگانند دروغ را و خورندگانند حرام را»
    «لو لا ینهیهم الربـانیـون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون»‫ = ‫«اگر علما و روحانیون آنها را از گفتار زشت و خوردن حرام باز ندارند‬‫( بلکه با آنها بخوردن مال حرام و رشوه شرکت کنند ) کاری بسیار زشت میکنند» ‪.‬‬
    ‫به سخن دیگر ‪ :‬با دریافت پاره ( رشوه ) ‪ ،‬سخن و خواست قرآن را تحریف و تأویل میکنند ‪.‬‬
  3. رساله سید ابوالحسن اصفهانی در پیوست آخر کتاب دیده شود ‪.‬‬ (ویراینده)‬