برگه:Davari.pdf/۶۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

‫جنگها نومید شده و آتش سینه هاشان رو به خاموشی نهاده بود‪ ،‬و از آنسوی دولت خودکامه روس سپاه به ایران‬ ‫آورده و آذربایجان و دیگر شهرها را گرفته به کاستن از نیروی آزادیخواهان میکوشید‪ ،‬ناگهان این دفترچه به میان‬ ‫افتاد‪ [۱].‬تو گفتیی نفت به روی آتش ریختند‪ .‬ملایان و روضه خوانان و بسیاری از مردم به تکان آمده‪ ،‬و با‬ ‫آزادیخواهان که به کاستن از روضه خوانی میکوشیدند پرخاش آغازیده چنین گفتند‪» :‬پس فرنگیها امام حسین را‬ ‫میشناسند و شما نمیشناسید‪ ،‬ای بیدینها؟!»‪ .‬این را گفته به تکان آمدند‪.‬‬

یکتن از قمه زنان

‫یکتن از قمه زنان‬ ‫بیش از همه در تبریز شوری برخاست و نخست نتیجه آن بود که همگی روضه خوانان که بیش از دویست تن‬ ‫میبودند دست بهم داده چنین نهادند که در بازارها و کویها روضه خوانیهای همگانی برپا گردانند‪ .‬نخست در بازارها‬ ‫این کار را کردند‪ .‬یک بازار را میگرفتند و از این سرتا آنسر فرش میگستردند و در میانه منبر میگزاردند و جلو آمد و‬

‫شد را بسته آنجا را انجمن میگردانیدند و روضه خوانها هریکی با پیروانشان می آمدند و فراهم مینشستند و یکی پس‬ ‫از دیگری به منبر رفته مردم را گریانیده پایین می آمدند‪ .‬سه روز و چهار روز بدینسان بسر برده چند روز دیگری‬ ‫بازار دیگری را بر میگزیدند‪ ،‬و در همه این کارها دشمنی خود را با مشروطه فراموش نمی کردند‪.‬‬

  1. نخست در حبل المتین چاپ شده بود و سپس در دفتر جداگانه در تبریز به چاپ رسید ‪.‬‬