برگه:Davari.pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

چهارم ‪ :‬میباید از داستان گریه و روضه خوانی نیز جداگانه سخن رانیم‪ .‬این نیز زیانهای بسیاری را در پی‌‬ ‫دارد‪.‬‬

‫چنانکه گفتیم نخست از این راه سودجویی سیاسی میکرده اند‪ ،‬به کسی که ستم رسیده مردم دلهاشان سوزد و‬ ‫خواهان و ناخواهان‪ ،‬‌هواداری ازو نمایند‪ .‬از اینرو سران شیعه از ستمدیدگی حسین بن علی به پیشرفت کار خود‬ ‫می افزوده اند‪.‬‬

‫چیزی که هست در آن زمانها‪ ،‬کار تنها «شعرهایی خواندن و گریستن» میبوده که سالی یکبار و دوبار به آن‬ ‫میپرداخته اند‪ .‬در زمان خود امامان بیش از این سراغ نمی داریم‪ .‬سپس در تاریخها می بینیم که در زمان خاندان بویه‬ ‫در بغداد روزهای عاشورا تکانی هم در شیعیان پدید می آمده و نمایشی میرفته‪.‬‬

‫پس از آن یادی در کتابها در این باره نمی بینیم تا از زمان صفویان دوباره آغاز یافته است‪ .‬ملا حسین کاشفی‌‬ ‫کتابـی درباره داسـتان کربـلا بنام «روضـه الشهداﺀ» نوشته بوده و کسانی در نشست ها از آن خوانده‪ ،‬مردم را‬ ‫می گریانیده اند و همانا نام «روضه خوان» از همانجا پیدا شده است‪.‬‬

‫گویا نخست نشستهای ساده ای از سوی مردم برپا میشده‪ .‬ولی سپس شاه و پیرامونیان او بکار برخاسته اند و‬ ‫توان گفت که در روزهای عاشورا برخی نمایشها از جمله شبیه سازی میرفته است‪.‬‬

‫از آنزمان آگاهی کمتر است‪ .‬ولی چون به زمان قاجاریان میرسیم که نوشته های جهانگردان اروپایی در‬ ‫دستست می بینیم دستگاه بزرگی در میان می بوده و در ایران و هندوستان و قفقاز و دیگر جاها در دوازده روز‬ ‫محرم‪ ،‬روضه خوانی های بسیار میشده و سینه زنی و قمه زنی و شاه حسینی از همان زمانها شناخته میبوده‪.‬‬

‫‌هرچه هست در زمان ما روضه خوانی و نمایشهای محرمی یک گرفتاری بزرگی برای ایرانیان گردیده و این‬ ‫میدان بی اندازه پهناور شده بود‪ .‬در شهرهای بزرگ شماره روضه خوانها از دویست و سیصد گذشتی‌‪ ،‬و بسیاری از‬ ‫آنان از آن راه‪ ،‬داراک اندوخته‪ ،‬توانگر بودندی‪ .‬برخی نیز به دربار بستگی داشته لقبهایی ـ از سلطان الذاکرین‪،‬‬ ‫ملک الذاکرین و مانند اینها ـ یافتندی‪ .‬در سراسر سال روضه خوانیها رفتی‌‪ .‬اگر کسی درگذشتی و یا از سفر آمدی و‬ ‫یا عروسی کردی و یا خانه تازه خریدی و یا فرزندی پیدا کردی‪ ،‬در خانه خود روضه خوانانیدی‪ .‬‌هر توانگری سالانه‬ ‫ده روز یا بیشتر نشست برپا کردی و درِ خانه اش را به روی مردم گشادی‪ .‬کمتر نشست بودی که روضه ای خوانده‬ ‫نشود‪.‬‬

‫شیعی بافهم و باور‪ ،‬کسی بودی که اگر پدرش مرده به حسین گرید‪ ،‬اگر برادرش درگذشته یاد عباس برادر‬ ‫حسین کند‪ ،‬اگر پسر جوانی از دستش رفته علی اکبر را به یاد آورد‪ ،‬اگر عروسی کند روضه از عروسی قاسم‬ ‫خواناند‪ .‬یک زن شیعی بایستی همیشه یاد از زینب و ام کلثوم کند و هر اندوهی که رخ دهد آنرا به کنار گزارده به‬ ‫اندوه خواهران و زنان حسین گرید‪ .‬این دستوری میبود که پیشوایانشان داده بودند «و علی الحسین فلبیک الباکون و‬ ‫لیندب النادبون»‪.‬‬