برگه:Davari.pdf/۳۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نهم ‪ :‬درباره آن جهان سخنان بسیاری در کتابهای شیعی هست‪ .‬به این جهان بس نکرده از آن جهان میدان‬ ‫دیگری برای گزافه بافیهای خود باز کرده اند‪ :‬روز رستاخیز خدا به داوری نشسته پیغمبران از اینسو و آنسو رده‬‫[۱]‪‫ خواهند بست‪ .‬علی «لواﺀ الحمد» را که پرچمش از مشرق تا مغرب و بلندیش هزار ساله راهست بدست خواهد‬ ‫گرفت‪ ،‬امامان به شیعیان هوادار در آمده میانجیگری خواهند کرد‪ .‬گناههای اینان را به سنیان داده ثوابهای ایشان را به‬ ‫اینان خواهند داد‪ .‬آنان را به دوزخ و اینان را به بهشت روانه خواهند گردانید‪» .‬حوض کوثر» در دست علی بوده و او‬ ‫آب جز به شیعیان نخواهد داد‪ .‬در آن گرمای سوزان دلهای سنیان کباب شده و آبی نخواهند یافت‪.‬‬

‫از این گزافه های سیاسی چندان بافته اند که اگر گرد آورده شود کتابی بزرگ باشد‪ .‬سخن ما در اینجا‬ ‫درباره میانجیگری است‪ .‬این یک پایه ای از کیش شیعیست‪ .‬حسین بن علی کشته نشده مگر برای آنکه‬ ‫روز رستاخیز به شیعیان هوادار درآید و گناههای ایشان را بیامرزاند‪ .‬روز «اَلَست»[۲] ‬پیمانی میانه او با خدا بسته شده که‬ ‫حسین در راه خدا از جان و داراک[۳]‪ ‬و فرزندان درگذرد و خدا نیز روز رستاخیز «شفاعت» او را درباره شیعه بپذیرد‪.‬‬ ‫آن پنداری را که مسیحیان درباره مسیح و کشته شدنش میدارند و کشته شدن او را «کفاره» گناهان فرزندان آدم‬ ‫میشناسند شیعیان همان پندار را درباره حسین و کشته شدنش میدارند‪ ،‬و بیگمان از مسیحیان گرفته اند‪.‬‬

‫عروس قاسم‬

‫بهرحال این یکی از ایرادهای آن کیشست‪ .‬اینان خدا را همچون یکی از پادشاهان خودکامه تاریخ پنداشته اند‪،‬‬ ‫و اینست برایش «گرامی داشتگانی» بسیجیده[۴]‪‬ یاورانی آماده گردانیده اند‪ .‬این سخن بارها از ملایان شنیده شده‪» :‬این‬ ‫پادشاهان که وزیرانی دارند خدا نباید داشته باشد؟!‪ .«...‬از همینجا به اندازه نادانی و خداناشناسی این گروه‬ ‫پی توان برد‪.‬‬

یکی بگوید‪ :‬ای بیخردان خدا کجا و پادشاهان خودکامه کجا؟!‪ ...‬بگوید‪ :‬میانجیگری جز در‬ ‫برابر نادانی یا خشمرانی نتواند بود‪ .‬یک پادشاهی که به جان و داراک مردم چیره میبوده و چه‬

  1. رده = صف‬ ‫یکرده = یکصف‬ (‬ویراینده)
  2. روز الست = روز ازل ‪ ،‬زمانیکه ابتدا ندارد! ‪ ،‬در برابر ابد‬ (ویراینده‫)
  3. داراک = مال ‪ ،‬آنچه دارند (ویراینده‫)‬
  4. بسیجیده = مهیا ‪ ،‬تدارک دیده شده‬ ‫بسیجیدن = تدارک دیدن ‪ ،‬تهیه کردن‬ ‫بسیج = تدارک‬ ‫(ویراینده‫)‬