پارسال در تهران مرد پاشکسته لنگی شال سبز برسر بسته گدایی میکرد و همه دعاهایش از امامزاده داود میبود: »امامزاده داود مرادت دهد ،امامزاده داود قرضت ادا کند .«...در چند فرسنگی تهران در یک دیه ناپاکیزه ای گنبدی بنام امامزاده داود هست که همه ساله تابستان تهرانیان رو به آنجا آورند و گوسفندها کشند و «مرادها» خواهند. بتازگی که در تهران نماینده برای مجلس برگزیده میشد ،یک مرد فریبکاری نوشته ای چاپ کرده و پراکنده بود که چون به نمایندگی برگزیده شود از ماهانه های خود راه امامزاده داود را شوسه خواهد گردانید.
اکنون میباید پرسید :آیا مردمی با این باورها گمراه نیستند؟! ...چه گمراهی بالاتر از این که مردگان هیچکاره را همکار خدا شناسند؟! ...میباید پرسید :چه دلیلی هست که امامانتان یاوران خدایند؟! .شما خدا را چه دانسته اید که نیازمند یاورش میشمارید؟!...
اکنون اگر از ملایان بپرسیم ،نخست خواهند گفت :آری آنان امام میبودند ،خدا ایشان را از «نور» آفریده بود. سپس که ایراد گیریم و دلیل خواهیم و درمانند ،این بار چنین خواهند گفت» :اینها عقیده عوام است» .این شیوه ایشانست که نخست درباره گمراهیهای خود به گفتگو درآیند و به چَخِش[۱] پردازند و چون درماندند بیکبار بازگشته گناه را به گردن «عوام» اندازند.
ولی ما میدانیم که این باورها از کتابها سرچشمه گرفته .بلکه چنانکه گفتیم «حدیثها» در این باره هست.[۲]
بهرحال رهنمای «عوام» ملایانند و این باورهای بیدینانه را آنان یاد داده اند و اکنون هم میدهند .همین امروز اگر کسی بیمار باشد و نزد ملایی نام پزشک برد ،درزمان[۳] خواهد گفت» :طبیب چیست؟! .شفای خود را از ائمه طاهرین بخواه!».
ششم :برگزیده پنداشتن شیعیان و از آب و گِل والاتری نشاندادن ایشان ،خود ایراد جداگانه ایست .سران شیعه که خود را از گوهر والاتری پنداشته اند ،شیعیان را از بازمانده آن آب و گل وانموده اند.[۴] کسیکه شیعی میگردد و «ولایت علی» را میپذیرد از آنست که گوهر پاکی میدارد و آنکه نمی پذیرد از آنست که گوهرش ناپاک میباشد .شیعیان گروه برگزیده ای هستند و در آن جهان یکسره به بهشت خواهند رفت.
این سخنان چندان نابجا بوده که برخی از خود شیعیان زبان به ایراد گشاده اند .ما در کتابهاشان می بینیم که صفوان جمال که خود یکی از شیعیان میبوده به بنیادگزار شیعیگری خرده گرفته و چنین گفته» :شما میگویید شیعیان ما در بهشت خواهند بود در حالیکه میان شیعیان گروههایی هستند که گناهکارند و به هر بدی میپردازند» و او به سخن معنی دیگر داده و چنین پاسخ گفته که :شیعی از جهان نرود مگر آنکه به بیماری افتد و یا گرفتار زن بد رفتار
- ↑ چخش (بر وزن جهش) = مجادله (ویراینده)
- ↑ من محمد بن سنان قال کنت عند .ابی جعفر الثانی علیه السلام فذکرت اختلاف الشیعه فقال ان اﷲ لم یزل فردا منفردا فی الوحدانیه ثم خلق محمدا و علیا و فاطمه علیهم السلام فمکثوا الف دهر ثم خلق الأشیاﺀ و اشهدهم خلقها و اجری علیها طاعتهم و جعل فیهم ماشاﺀ و فوض الیهم امر الاشیاﺀ فی الحکم والتصرف و الارشاد و الامر و النهی فی الخلق لانهم الولات فلهم الامرو الولایه و الهدایه فهم ابوابه و حجابه و نوابه ...
- ↑ درزمان = فوراً (ویراینده)
- ↑ ان شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا.