برگه:CharandVaParand.pdf/۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
چرند و پرند

منقل لم داده‌ای اما نگو که تو ناقلای حقه همان‌طور که توی صور اسرافیل نوشته بودی یواشکی بی‌خبر نمیدانم برای تحصیل علم کیمیا و لیمیا و سیمیا گذاشتی در رفتی بهند. حکماً گنج‌نامه هم پیدا کرده‌ای.

در هر حال اگر سوءظنی در حق تو برده‌ام باید خیلی خیلی ببخشی عذر میخواهم. باز الحمدلله بسلامت آمدی جای شکرش باقیست چرا که خوب سر وقتش رسیدی. برای اینکه کارها خیلی شلوق پلوق است.

خدا رفتگان همه را بیامرزد خاک براش خبر نبرد. در قاقازان ما یک ملا اینکعلی داشتیم روضه‌خوان خیلی شوخی بود. حالا نداشته باشد با من هم خیلی میانه داشت. وقتی که میخواست روضه بخواند اول یک مقدمهٔ دور و درازی می‌چید.

هر چند بی‌ادبیست می‌گفت مطلب اینطور خر فهمتر می‌شود. در مثل مناقشه نیست. بنظرم می‌آید برای شما هم محض اینکه درست بمطلب پی ببرید یک مقدمه بچینم بد نیست.

در قدیم الایام در دنیا یک دولت ایران بود در همسایگی ایران هم دولت یونان بود. دولت ایران آن وقت دماغش پر باد بود. از خودش خیلی راضی بود. یعنی بی‌ادبی میشود لولهنگش خیلی آب میگرفت. کبادهٔ ملک‌الملوکی دنیا را میکشید.

بلی آن وقت در ایران معشوق‌السلطنه، محبوب‌الدوله، عزیزالایأله، خوشگل‌خلوت ، قشنگ حضور، ملوس الملک نبود. در قصرها هم سرسره نساخته بودند. ملاهای آنوقت هم چماق‌الشریعه، حاجب‌الشریعه، پارک‌الشریعه نداشتند.

خلاصه آن وقت کالسکةالاسلام، میز و صندلی المذهب،

اسب روسی الدین وجود نداشت. خوش آن روزها واقعاً که درست

۶