برگه:CharandVaParand.pdf/۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
چرند و پرند

بشهدای کربلا یعنی اجداد طاهرینش پیوست. من شنیدم که گفتی عفی الله عماسلف مخصوص صدر اسلام و مخاطبین آن اهل زمان جاهلیت بودند و هر روز نمیتوان معنی آنرا تجدید کرد وگرنه نظام دنیا بهم میخورد و باز من شنیدم که گفتی اگر نعوذ بالله علمای نجف هم بخواهند معنی این آیه را امروز هم مجری بدارندچون ما مسلمانیم قبول نخواهیم کرد. اینهارا من شنیدم مقدس‌های طهران هم شنیدند.

همه هم برای شهادت حاضریم اما و الله تو نسبت بوکلای شوری سوء ادب نکردی تو یک کلمه حرف آنها را بزبان نیاوردی اما، بگذار ببینم مطلب کجا بود. بله خدا رحمت کند رفتگان همهٔ مسلمانها را خدا، من روسیاه را هم پاک کند و خاک کند خدا بیامرزد نه‌نهٔ من وقتی که خبر آمدن زنهای همسایه را بآقام می‌دادم ببهانهٔ چرکی رختهایم کتکم میزد.

بله ببهانهٔ چرکی رختهام کتکم میزد چنانکه روزنامه حبل‌المتین در ستون اول نمره یک نسبت بوزیر داخله سوء ادب کرد و در ستون آخر نمرهٔ یکهزار و ششصد و نود و چهار اعلان لاطار روز نامه‌اش را توقیف کرد.

بله هی بمن بگو شهادت خود را بنویس که عندالله مأجور خواهی بود. منهم که نوشتم اما ببین چه روزیست میگویم نواب والا، من مرده شما زنده، امروز یک، فردا دو، پس فردا سه اگر روز سیم باز من کافر نشدم اینها را میتراشم. و این دفعه مجبورم که مطبعه کاغذ قلم و مرکب و اداره را هم عوض کنم تا مسلمان بشوم.

باری بیش ازین زحمت نمیدهم. خدا حافظ، اما گوش بزنک تکفیر پارلمانت باش. تا نگویی دخو دهاتیست. حرفهایش پروپایی ندارد، والسلام.

خادم الفقراء دخو علی
۳۶