از اینها گذشته یک روزنامهچی بود. بله یک مدت هم در وزارت عدلیه مجلس استنطاق بود. این روزنامهچی هم هر روز برای کسب اخبار در آنجا حاضر بود. استنطاق هم تا نزدیکهای ظهر طول میکشید. هوا هم گرم بود. توی خانهٔ روزنامهچی هم جز پنیر و سبزی چیزی نبود. خانهٔ روزنامهچی هم دور بود بوی مسمای بادنجان و کباب جوجه هم وزارتخانه را پر کرده بود. طوپ ظهر یکدفعه... باقیش یادم رفت.
بشارت
چند روز قبل وزارت داخلهٔ ما محض کمال عطوفت و مهربانی بهفت وزیر مسئول دیگر در حضور خودشان اجازهٔ جلوس روی صندلی مرحمت فرمودند. واقعاً این مکرمت شاهانه در خور هزار گونه تمجیداست.
امیدواریم که جناب معظم همیشه در ذرهپروری و بندهنوازی نسبت بما رعایای با وفا یکدل و تا شاعران ما مدح گویند و رمالها و چلهنشینها طلسم و نیرنج نویسند و تقویم جناب حاجی نجم الدّوله شاید و نشاید بکار برد بر اریکهٔ مجد و سروری پاینده و برقرار باشند.
تعطیل عملجات درحضرت عبدالعظیم
دیروز عملجات بازار دین فروش از کمی مزد دست از کار کشیدند و از قرار مذکور آدمی پنج شاهی بمزدشان افزوده شد.
* * *
از شمارهٔ ۷ و ۸:
خراب بماند ده، راستی راستی آدم دهاتی خیلی بی کمال میشود. خیلی بی معرفت میشود. واضحتر عرض کنم: آدم دهاتی دور از جناب، دور از جناب، بیادبی میشود حیوان درست و حسابی است.