پرش به محتوا

برگه:CharandVaParand.pdf/۱۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
'

***

قند رون[۱]

همه کس این را می‌داند که میان ما زن را باسم خودش صداکردن عیب است ، نه‌همچو عیب کوچک ، خیلی هم عیب بزرک واقعا هم چه معنی دارد آدم اسم زنش را ببرد؟ تا زن اولاد ندارد آدم میگوید : اهوی!!! وقتی هم بچه‌دار شد اسم بچه‌اش را صدا میکند مثلا: ابول، فاطی، ابو ، رقی ، وغیره، زنم میگوید: هان آن وقت آدم حرفش را میزند، تمام شد ورفت ، وگرنه زن را باسم صداکردن محض غلط است.

درماه قربان سال گذشته همچو شب جمعه‌ای حاجی ملا عباس بعداز چندین شب نزدیک ظهر آمد خانه ، ازدم در دو دفعه سرفه کرده یکدفعه یاالله گفته صدا زد صادق ! زنش شلنک انداز از پای کلک «وسمه» دو ید طرف دالان ، زنهای همسایه‌ها هم که دوتاشان یکتای‌شلیته توی حیاط وسمه میکشیدند و یکی دیگر هم توی آفتاب روی سرش را شانه میکرد دویدند توی اطاقهاشان، تنها یکی از آنها در حینی که حاجی ملاعباس وارد حیاط شده بود پاش بهم پیچیده دمر افتاد زمین، و «یلش» که در نشست و برخاست (چنانکه همه مسلمانها دیده‌اند) بزور بشلیته کوتاش لب بلب میرسید تا نزدیکیهای حجامتش بالا رفته داد زد : «وای! خاک بسرم کنن، مردیکه نامحرم همه‌جا مودید ، وای الهی روم سبا شه الهی بمیرم !!!» و بسرعتی هرچه تمامتر بلند شده صورتش را سفت و سخت با گوشه چارقدش گرفته چپید توی اطاق در حالتی که

۱۰۸
  1. پاورقی شماره ۲۷