کرور جمعیت چهار کرور شاهزاده ، آقا زاده، ارباب، خان،
ایلخانی، ایل بیکی، وابه باشی داریم ، زیاده بر اینها اگر خدا
بگذارد این آخریها هم قریب دو سه هزار نفر وکبل مجلس،
وکیل انجمن، وکیل بلدیه، منشی و دفتردار و غیره داریم.
همه این طبقاتی که عرض شد دو قسم بیشتر نیستند یکدسته
رؤسای ملت و یکدسنه اولیای دولت، ولی هر دو دسته یک مقصود
بیشتر ندارند، میگویند شما کار کنید زحمت بکشید آفتاب و
سرما بخورید لخت و عور بگردید گرسنه و تشنه زندگی کنید
بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم، ما چه حرفی
داریم، فیضشان قبول، خدا بهشان توفیق بدهد، راستی راستی
اگر اینها نباشند سنک روی سنک بند نمیگیرد، آدم آدم را
میخورد، تمدن و تربیت ، بزرگی و کوچکی از میان میرود، البته
وجود اینها کم یا زیاد برای ما لازم است، اما تا کی؟ بکمان
من تا وقتی که این دو تا با هم نسازند که ما یکی را از میان
بردارند.
من نمی گویم ملت ایران یکروز اول ملت دنیا بود و
امروز بواسطه خدمات همین رؤسا ننک تمدن عصر حاضرست. من
نمیگویم که سرحد ایران یکوقتی از پشت دیوار چین تا ساحل رود
«دانوب» ممتد میشد و امروز بواسطه زحمات همین رؤسا اگر در
تمام طول و عرض ایران دو تا موش دعوا کند سر یکی بدیوار
خواهد خورد.
من نمیگویم که با اینهمه رییس و بزرگتر که همه حافظ و نگاهبان ما هستند پریروز هیجده شهر ما در قفقاز باج سبیل روسها شد، و پس فردا هم بقیه مثل گوشت قربانی سه قسمت