چند قطعه هجا که چندان پایهٔ شعری ندارد چیری بدست نیست ولی در نثر مقام بس عالی داشته و چهار مقالهٔ او چنانکه سابق اشارت شد یکی از بهترین نمونهٔ انشاء پارسی است، گذشته از شیوهٔ شاعری و صنعت دبیری در فن طب و نجوم نیز مهارتی بسزا داشته و دو حکایتی که در آخر مقالهٔ سوم و چهارم (صفحهٔ ۷۴-۷۵ ، ۹۷-۹۹) ذکر میکند اقوی شاهد این مقال است، از ترجمهٔ حال مصنف و تاریخ تولد و سنهٔ وفات وی هیچگونه اطلاعی نداریم معلومات ما در خصوص وی منحصر است در دو فقره یکی آنچه از تضاعیف خود چهار مقاله استنباط میشود دیگر آنچه صاحبان تذکره در ترجمهٔ حال وی نوشتهاند، اما فقرهٔ اولی خلاصهٔ آن از قرار ذیل است:
اولاً نظامی عروضی از ملازمان و مخصوصان ملوک غوریه بوده است و چهار مقاله را بنام یکی از شاهزادگان این سلسله ابوالحسن حسامالدین علی تألیف نموده و بتصریح خود در وقت تألیف این کتاب چهل و پنج سال بوده که بخدمتگذاری این خاندان موسوم بوده است (ص ۳)، و در مقالهٔ دوم خود را از جملهٔ شعرای چهارگائهٔ میشمرد که نام ملوک غور بواسطهٔ ایشان مخلد گردیده است (ص ۳۲).
ملوک غوریه که ایشان را ملوک شنسبانیه و آل شنسب[۱] نیر گویند دو طبقه بودهاند.
اول ملوک غوریه بمعنی اخص که در خود غور سلطنت نموده و پایتخت ایشان فیروزکوه و دارای لقب رسمی «سلطان» بودند
- ↑ نسبت بجد اعلای ایشان شنسب نام که بزعم مورخین ایشان معاصر علی بن ابی طالب علیهالسلام بوده و بر دست آن حضرت ایمان آورده و از وی عهد و لوائی ستده است (طبقات ناصری طبع کلکته ص ۲۹ ببعد و تاریخ جهانآرای قاضی احمد غفاری نسخهٔ موزهٔ بریطانیه [شرقی ۱۴۱ ورق ۱۱۶])