برگه:BAHAYIGARI b2.pdf/۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
بهائی‌گری/ احمد کسروی
 

‫میشود؟!‪ ..‬آیا چنین سخنی از کسی که بدعوی برانگیختگی برخاسته بوده نشان هوسبازی و بیخردی نیست؟!‪ ..‬دوم‪،‬‬ ‫چنین سخنی از یک بنیادگزار دین‪ ،‬ریشه دین خود را کندن است‪ .‬چه در جاییکه مردم توانند با خواندن یک لوحی‬ ‫مزد صد شهید گیرند و در زندگانی آینده جایگاه بسیار بلندی یابند‪ ،‬چه نیازی دارند که بکارهای نیک دیگر‬ ‫پردازند؟!‪ ..‬چه نیاز دارند که از بدیها و گناهها پرهیزند؟!‪..‬‬

‫بهائیان بکسانیکه در جنگهای بابیگری در مازندران و زنجان و دیگر جاها کشته شده اند ارج بسیار میگزارند‪.‬‬ ‫ولی باید گفت آن کسان فریب خورده و زیان بسیاری برده اند‪ .‬زیرا بیچارگان پس از آنکه جنگها کرده و آدمها‬ ‫کشته و خود کشته شده اند‪ ،‬یک شهید بیشتر نبوده اند و مزد یک شهید بیشتر نخواهند دریافت‪ .‬ولی فلان جوان‬ ‫خوشگذران بهایی هر روزی یک بار لوح احمد خواهد خواند و هنگامیکه پیر شود و بمیرد‪ ،‬مزد صد هزارها شهید را‬ ‫خواهد یافت‪.‬‬

‫این سخن از بهاﺀ مانند آنست که کسی کارخانه ای برپا گرداند و بکارگران مزدهایی در برابر کارشان پردازد‪.‬‬ ‫ولی یکروز هم هوس بسرش زده یک رباعی بسازد و بشاگردان آگاهی دهد که هرکسی که این رباعی مرا از بر دارد‬ ‫و بیاید در جلو من بخواند‪ ،‬مزد صد کارگر به او خواهم داد‪ .‬پیداست که این آگهی در کارخانه را خواهد بست‪ .‬زیرا‬ ‫کارگران بجای آنکه هشت ساعت با سختی بکوشند‪ ،‬‌هر زمان که خواستند بنزد آقای کارخانه دار رفته رباعی او را‬ ‫خوانده مزد صد کارگر گرفته پی خوشیهای خود خواهند رفت‪.‬‬

‫میدانم خواهند گفت‪ :‬ماننده این سخن در کیشهای دیگر نیز هست‪ .‬میگویم: ‬آنها نیز ماننده این! آنها نیز جز از‬ ‫راه گزافگویی و بیخردی نبوده‪ .‬مثلا در کیش شیعی گفته شده‪» :‬‌هرکس بحسین بگرید بهشت به او بایا شود»‪ .‬ولی‬ ‫اینرا که گفته و بهر چه گفته؟!‪ ..‬اگر شما نمیدانید‪ ،‬ما نیک میدانیم که جز در راه پیشرفت آرزوهای سیاسی گفته‬ ‫نشده‪ .‬‌همچنین ما نیک میدانیم بهاﺀ نیز فریب آنها را خورده‪ .‬چون از خود چیزی نمیداشته و نیک از بد نمیشناخته‬ ‫‌هرچه از دیگران دیده و خوش داشته‪ ،‬ماننده ای برایش ساخته‪.‬‬

‫در همان لوح احمد سوگند بخدا میخورد که اگر کسی در سختی باشد و یا دچار اندوهی گردد و این لوح را‬ ‫بخواند خدا او را از سختی و از اندوه رها گرداند‪ .‬بیگمان این را به پیروی از «حدیث کساﺀ» شیعیان گفته‪ .‬کسیکه‬ ‫خود را خدا میخوانده و میگفته جهان را من آفریده و میگردانم‪ ،‬این اندازه از جهان و از آیین گردش آن آگاه‬ ‫نمیبوده که بداند با خواندن لوح احمد یا حدیث کساﺀ کسی از سختی یا از اندوه بیرون نیاید‪ ،‬بداند که چاره سختی و‬ ‫اندوه را باید از راهش کرد‪.‬‬

‫یک نمونه دیگر از ماننده سازیهای بیخردانه بهاﺀ دعاهاییست که به پیروی از دعاهای مسلمانان ساخته‪ .‬مثلا در‬ ‫پیش مسلمانان دعای «بک یا اﷲ» میبوده. ‬این در برابر آن یک دعای بسیار درازی ساخته‪ ،‬دعایی که بیخردی و‬ ‫خداناشناسی و غلط بافی او را در یکجا نشان میدهد‪ .‬برخی از تکه های آن را در پایین میآوریم‪.‬‬

‫بک یا علی بک یا وفی بک یا بهی انت الکافی و انت الشافی و انت الباقی یا باقی‪ .‬بک یا کاشف بک یا ناشف‬ ‫بک یا عاطف انت الکافی و انت الشافی و انت الباقی یا باقی‪ ...‬بک یا جان بک یا جانان بک یا ایمان انت الکافی و‬ ‫انت الشافی و انت الباقی یا بافی‪ ...‬بک یا تائب بک یاز ادب انت الکافی و انت الشافی و انت البافی یا باقی‪ ...‬یا قاتل‬