میشود؟! ..آیا چنین سخنی از کسی که بدعوی برانگیختگی برخاسته بوده نشان هوسبازی و بیخردی نیست؟! ..دوم، چنین سخنی از یک بنیادگزار دین ،ریشه دین خود را کندن است .چه در جاییکه مردم توانند با خواندن یک لوحی مزد صد شهید گیرند و در زندگانی آینده جایگاه بسیار بلندی یابند ،چه نیازی دارند که بکارهای نیک دیگر پردازند؟! ..چه نیاز دارند که از بدیها و گناهها پرهیزند؟!..
بهائیان بکسانیکه در جنگهای بابیگری در مازندران و زنجان و دیگر جاها کشته شده اند ارج بسیار میگزارند. ولی باید گفت آن کسان فریب خورده و زیان بسیاری برده اند .زیرا بیچارگان پس از آنکه جنگها کرده و آدمها کشته و خود کشته شده اند ،یک شهید بیشتر نبوده اند و مزد یک شهید بیشتر نخواهند دریافت .ولی فلان جوان خوشگذران بهایی هر روزی یک بار لوح احمد خواهد خواند و هنگامیکه پیر شود و بمیرد ،مزد صد هزارها شهید را خواهد یافت.
این سخن از بهاﺀ مانند آنست که کسی کارخانه ای برپا گرداند و بکارگران مزدهایی در برابر کارشان پردازد. ولی یکروز هم هوس بسرش زده یک رباعی بسازد و بشاگردان آگاهی دهد که هرکسی که این رباعی مرا از بر دارد و بیاید در جلو من بخواند ،مزد صد کارگر به او خواهم داد .پیداست که این آگهی در کارخانه را خواهد بست .زیرا کارگران بجای آنکه هشت ساعت با سختی بکوشند ،هر زمان که خواستند بنزد آقای کارخانه دار رفته رباعی او را خوانده مزد صد کارگر گرفته پی خوشیهای خود خواهند رفت.
میدانم خواهند گفت :ماننده این سخن در کیشهای دیگر نیز هست .میگویم: آنها نیز ماننده این! آنها نیز جز از راه گزافگویی و بیخردی نبوده .مثلا در کیش شیعی گفته شده» :هرکس بحسین بگرید بهشت به او بایا شود» .ولی اینرا که گفته و بهر چه گفته؟! ..اگر شما نمیدانید ،ما نیک میدانیم که جز در راه پیشرفت آرزوهای سیاسی گفته نشده .همچنین ما نیک میدانیم بهاﺀ نیز فریب آنها را خورده .چون از خود چیزی نمیداشته و نیک از بد نمیشناخته هرچه از دیگران دیده و خوش داشته ،ماننده ای برایش ساخته.
در همان لوح احمد سوگند بخدا میخورد که اگر کسی در سختی باشد و یا دچار اندوهی گردد و این لوح را بخواند خدا او را از سختی و از اندوه رها گرداند .بیگمان این را به پیروی از «حدیث کساﺀ» شیعیان گفته .کسیکه خود را خدا میخوانده و میگفته جهان را من آفریده و میگردانم ،این اندازه از جهان و از آیین گردش آن آگاه نمیبوده که بداند با خواندن لوح احمد یا حدیث کساﺀ کسی از سختی یا از اندوه بیرون نیاید ،بداند که چاره سختی و اندوه را باید از راهش کرد.
یک نمونه دیگر از ماننده سازیهای بیخردانه بهاﺀ دعاهاییست که به پیروی از دعاهای مسلمانان ساخته .مثلا در پیش مسلمانان دعای «بک یا اﷲ» میبوده. این در برابر آن یک دعای بسیار درازی ساخته ،دعایی که بیخردی و خداناشناسی و غلط بافی او را در یکجا نشان میدهد .برخی از تکه های آن را در پایین میآوریم.
بک یا علی بک یا وفی بک یا بهی انت الکافی و انت الشافی و انت الباقی یا باقی .بک یا کاشف بک یا ناشف بک یا عاطف انت الکافی و انت الشافی و انت الباقی یا باقی ...بک یا جان بک یا جانان بک یا ایمان انت الکافی و انت الشافی و انت الباقی یا بافی ...بک یا تائب بک یاز ادب انت الکافی و انت الشافی و انت البافی یا باقی ...یا قاتل