برگه:BAHAYIGARI b2.pdf/۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
بهائی‌گری/ احمد کسروی
 

ورقه علیا خواهر عبدالبهاﺀ‬

‫در میان یاران باب آنکه داستانش شگفت مینماید ملا محمدعلی زنجانیست‪ .‬اینمرد یکی از ملایان بزرگ بشمار‬ ‫میرفته و خود شیخی نمیبوده و با اینحال بباب گرویده و با دولت بجنگ برخاسته‪.‬‬

‫داستان او اینست که در آنزمان یکی از دو تیرگیها میان ملایان‪ ،‬دو تیرگی اخباری با اصولی میبوده‪ .‬یکدسته از‬ ‫ملایان اخباری و یکدسته اصولی میبودند و اینان با یکدیگر دشمنی سختی مینمودند‪ .‬چنانکه میرزا محمد اخباری را با‬ ‫یکتن از شاگردانش در کاظمین کشتند و ریسمان بپاهاشان بسته در کوچه ها کشیدند‪.‬‬

‫در زنجان ملا محمدعلی اخباری‪ ،‬و دیگر ملایان اصولی میبودند‪ ،‬و از اینرو کشاکش و دشمنی در میانه شان‬ ‫میرفت‪ .‬چون ملا محمد علی پیروان بسیار میداشت و خود مرد بیباکی میبود‪ ،‬ملایان و همچنین دولتیان ازو ترسیده‬ ‫نامه ها بتهران نوشتند‪ .‬این در سالهای اخیر محمدشاه میبود و حاجی میرزا آقاسی دستور فرستاد که ملامحمدعلی را‬ ‫گرفتند و بتهران روانه گردانیدند. ‬ملامحمدعلی چند زمانی در تهران میزیست تا چون محمدشاه مرد و در میانه‬ ‫آشفتگی برخاست‪ ،‬فرصت یافته خود را بزنجان رسانید‪.‬‬

‫در زنجان پیروان پیشواز بزرگی کردند‪ .‬ملامحمدعلی چون میدانست دولت او را بحال خود نخواهد گزاشت‪،‬‬ ‫بنگهداری خود پرداخته آشکاره بدولتیان و ملایان دشمنی نشان داد‪ .‬در همان هنگامست که بابیگری آشکار گردانیده‬ ‫و همگی پیروانش آنرا پذیرفته اند‪ ،‬و کم کم کار بجنگ و خونریزی انجامیده‪.‬‬