میگویند» :جمال مبارک فرموده دینها یکی شود .جمال مبارک جنگ را حرام گردانیده .چاره عالم پذیرفتن دین جمال مبارکست» .اینها چیزهاییست که بآنها مینازند.
روزی بیکی گفتم :این سخنان «جمال مبارک» بآن میماند که کسی بروی ویرانهای بایستد و بگوید :اینجا باید باغ سبز و خرمی گردد .یا بدان میماند که کسی بر سر بیماری نشیند و به او بگوید :بیماری حرام است.
اینکه دینها یکی گردد آرزوییست که هزارها کسان داشتهاند .ولی راهش چیست؟!... آیا تنها با گفتن انجام گیرد؟! ..اکنون در ایران چهارده کیش هست. چنین انگارید که شما سران آنها را خوانده انجمنی پدید آوردهاید و بآنان میگویید» :باید دینها یکی گردد» .بیگمان همگی خوشنودی خواهند نمود و پیشنهادتان را خواهند پذیرفت .ولی چون نوبت ببرگزیدن یک دینی رسد ،شیعی خواهد گفت بیایید همگی شیعی گردید .سنی خواهد گفت همگی سنی باشید .علیاللهی کیش خود را پیش خواهد کشید .زردشتی سخن از زردشت و ایران باستان خواهد راند. هریکی کیش خود را پیش کشیده کشاکش خواهد در گرفت .چه راستی آنست که هریکی از آنان کیش خود را راست و استوار و کیشهای دیگران را کج و بیپا میشناسد.
ماننده سخن بهاﺀ را ما امروز از وزیر خارجه آمریکا میشنویم .این وزیر خارجه میگوید» :پس از جنگ باید همه دینها یکی باشد» .ولی اینهم یک آرزوی بیجایی بیش نیست .راستست دولت آمریکا بسیار نیرومند است ،پول بسیار میدارد ،زر و سیم فراوان اندوخته ،ماشینهای بسیار میسازد .چیزیکه هست یکی شدن دینها با نیرو و پول و زر و سیم و ماشین نتواند بود.
این کار یک راه بیشتر نداشته و آن اینکه از یکسو معنی راستِ دین روشن گردد و از یکسو بیپایی این دینها و کیشهای گوناگونی که در جهانست باز نموده شود که از هیچ راهی تاریکی در میان نباشد (و ما چون این کار را به انجام رسانیدهایم در اینجا بیشتر از این سخن نمیرانیم .کسانیکه میخواهند اینرا نیک دانند «ورجاوند بنیاد» و دیگر کتابهای ما را بخوانند).
این بوده راه یکی شدن دینها .آیا بهاﺀ در این باره چه کاری کرده؟! ..کدام دینِ راست را بنیاد گزارده؟!.. بکدامیک از کیشهای گوناگون پرداخته؟! ..آیا نه آنست که او از همان کیشهای بیپا سود جسته و گفتههایش را بروی آنها بنیاد نهاده؟! ..نه آنست که خود یک کیش بیپای دیگری پدید آورده؟!..
درباره جنگ نیز همین سخن را باید گفت: بدی این جنگها را هر باخردی میداند. ولی چاره چیست؟!... آیا تنها با حرام گردانیدن جلو جنگها گرفته خواهد شد؟!...
این یک جستار بزرگیست که آیا آدمیان نیکی پذیرند یا نه؟ ..آنگاه نیکی آنان از چه راه تواند بود؟» ..جمال مبارک» شما از این جستار بیکبار ناآگاه میبوده و ناشیانه گزافههایی سروده.
ما میگوییم :آدمیان نیکی پذیرند .راه نیکیشان نیز یکی بیشتر نیست ،و آن اینکه آمیغهای زندگی را نیک دریابند ،و خردها نیرومند گردد ،و هرکس بجهان و زندگانی با دیده بیناتری نگرد .اینست راه نیکی آدمیان و جز این نیست .از اینروست که یک راهنما یا برانگیختهای که برخاسته ،باید آمیغهای زندگانی را روشن گرداند و خردها را بتکان آورد و با گمراهیها و نادانیها که مایه پستی خردهاست بنبرد پردازد .از این کارهاست که جهانیان را چند گامی