برگه:Azari-zabane-bastan.pdf/۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

گفتار پنجم

آنچه از این نمونه ها بر می آید

اگرچه این چند جمله و دو بیتیها بس اندک است و در خور آن نمیباشد که آذری را بما بشناساند، با اینهمه ما پاره کلمه های ویژه آذری را از آنها بدست میآوریم و بپاره قاعده های آن راه مییابیم و اینک در اینجا از آنها گفتگو میداریم:

کلمه های ویژه آذری:

چنانکه دیدیم بسیاری از کلمه ها ناروشن است و باشد که برخی نادرست نیز باشد و ما آنها را کنار گزارده و تنها به کلمه های روشن میپردازیم و از هریکی چند سخن میرانیم :

آز، از: در دو بیتیهای شیخ همه جا این را بمعنی من آورده:

«آز واجم اویان تنها چو من بور» و «از به نیستی چو یاران خاکپایم» و این از کلمه هاییست که پیوند آذری را با زبانهای باستانی ایران میرساند. زیرا ما میدانیم که در زبان هخامنشی (در نوشته های سنگی بیستون و دیگر مانند آن) «ادم» و در زبان اوستا «ازم» باین معنی بوده و بیگمان «آز» یا «از» سبک شده «ازم» اوستاییست.

هم میباید دانست که از یا آز در همه جا نیاید: اگر جای کنندگی «فاعلی» است آز یا از آید و اگر جای دیگریست «من» آورده شود. ما در دو بیتیهای شیخ صفی هر دو را مییابیم: «بمن جانی بده از جانور بوم» و «آزواجم اویان تنها چون من بور» در زبان هخامنشی نیز همینگونه بوده و «ادم» جز در جای کنندگی آورده نمیشده است.

اسر، ارس: بمعنی اشک است و چنانکه گفته ایم همگی با اشک یک کلمه میباشد. ارس در شوشتری و اسر در کردی نیز بکار رود.

اهرا: اگرچه وزن کلمه روشن نیست و باشد که با زبر هاء و تشدید راء باشد ولی معنای آن روشن است و چنانکه در دو بیتی ششم دیده میشود بجای «فردا» بکار میرود (در شعرهای کشفی نیز آنرا خواهیم دید).

اویان: ما میاندیشیم این کلمه جمع «او» است و اینکه شیخ صفی آنرا بمعنی خدا میآورد یک نامگزاری صوفیانه‌ای و از آن راهست که صوفیان هستی را یکی پنداشته و همه چیز را جز نمودی از خدا نشماردندی. اگر بگزارشی که در زیر هر دو بیتی آورده شده نگریم در چند جا آنرا «عالم وحدت» معنی کرده. ولی از خود دو بیتیها بویژه از جمله «ازواجم اویان تنها چو من بور» پیداست که آنرا بمعنی خدا میآورده اند و اینکه در گزارش «عالم وحدت» نوشته آن نیز از رهگذر پندار یکی بودن هستی است (در شعرهای کشفی نیز اینرا بمعنی خدا خواهیم دید).

بوری: اینرا بمعنی اسب آورده، «از آن بوری به بر اویانی رانم».

ته: این بجای تو آورده شده، «سر باستانه اچ ته دارم».

چه: شیخ اینرا بمعنی «از» میآورد: «از چه اویان خواصان پشت زوریم». در کردی نیز «ژه» باین معنی میآید ولی در دو بیتی بانوی باغبان بدانسان که از نسخه چاپی صفوه الصفا آوردیم بجای آن «اچ» آورده شده و در لری و در شعرهای